» آلبرکامو | داستان طاعون و موضوع آن
این داستانی است که درباره شهر بسیار واقعی Oran در الجزایر شمالی نوشته شده است. بسیاری این رمان را تمثیل جنگی از مقاومت فرانسه در برابر نازی ها در جنگ جهانی دوم می دانند و به بیهودگی آرمانهای انسانی و اجتناب ناپذیری رنج اشاره می کنند.
رنج ، که انسان را از نظر جسمی و روحی نیز خرد می کند ، موضوع اصلی رمان است. طاعون ، که از آن به عنوان یک نیروی غیرمنطقی و شرارت غیرمذهبی توصیف می شود ، عامل اصلی رنج است. این بدون توجه به سن و وضعیت اجتماعی می کشد. همچنین باعث تبعید و جدایی می شود.
طاعون (فرانسوی: La Peste) رمانی از آلبرت کامو است که در سال 1947 منتشر شد ،
نویسنده: آلبرت کامو
تنظیم: Oran ، الجزایر فرانسه
منتشر شده: 1947 (گالیمارد ، فرانسوی)؛ 1948 ...
آلبر کامو، نویسنده و اندیشمندی فرانسوی بود که در عمر کوتاهش رمان، داستان، نمایشنامه و مقاله های بی بدیلی و پراهمیتی را به رشته تحریر درآورد و در 44 سالگی موفق شد، پس از انتشار رمان سقوط در 1956 میلادی جایزه نوبل ادبیات را برای آثار و زندگی هنری خود دریافت کند، این اثر، کوتاهترین رمان نویسنده است و توانایی نویسنده در نوشتن داستان کوتاه اما پرمحتوا را نشان میدهد. سقوط، روایت مختصر مفاهیم و معانی زندگی است که از شهر آمستردام شروع میشود. رمان سقوط به بیش از ۱۰ زبان دنیا ترجمه شد و حدود پنج ترجمه هم به زبان فارسی دارد. ژان پل سارتر رمان نویس و منتقد فرانسوی درباره این اثر گفته است: سقوط زیباترین و درک نشدهترین اثر کامو است.
در ایران تا کنون مترجمانی همانند جلال آلاحمد، علیاصغر خبرهزاده، پرویز شهدی، لیلی گلستان، رضا سیدحسینی و... آثار آلبر کامو را به فارسی ترجمه کردهاند.
رمان طاعون یکی از شاهکارهای برجسته کامو و از بزرگترین آثار منثور ادبیات فرانسه به شمار میآید که به چاپ رسید. اهمیت این رمان فلسفی تا اندازه ای بود که در طول چند هفته، صدهزار نسخه از آن به فروش رفت و برنده جایزۀ انتقادی آن زمان شد.
این کتاب، داستان ایستادگی قهرمانان اساسی کتاب در مقابل مرگ است، وی در سراسر داستانهایش مرگ، مسایل پیچیده فلسفی و بیهدف زندگی را به تصویر کشیده است در واقع کامو در رمان طاعون مشکلات وجدان بشر امروزی را بررسی و انسان را با مفهوم مرگ آشنا کرد. او براین باور بود که انسان قادر است به پوچی و هیچ بودن زندگی خود پایان ببخشد. او این مفاهیم سخت و پیچیده را در قالب داستانهای خواندنی روایت کرد و مفهوم پوچی را در ادبیات شرح داد. کامو در این اثر، داستان دلواپسیها، اضطرابها، فداکاریها و بیغیرتیهای مردم شهر طاعونزده را به تصویر میکشد.
در حقیقت طاعون اشارهای است به زندگی مردم فرانسه به هنگام اشغال ارتش آلمان و همچنین اشارهای به بدبختی مشترک بشر دارد از نظر کامو در جامعه طاعونزده هرگز عدالت و آزادی وجود ندارد و سوداگران و پولپرستان بلایی چون طاعونند که جز مرگ رهآوردی برای جامعه به همراه نمیآورند. نویسنده در مورد این اثر در نامهای به رولان بارت فیلسوف و منتقد فرانسوی مینویسد: در مقایسه با رمان بیگانه، طاعون بیگفتگو گذاری است از سرکشی انفرادی به جهان اجتماعی، اجتماعی که باید در مبارزههایش شرکت کرد. اگر از بیگانه تا طاعون راهی در راستای تحول باشد، این تحول در جهان همبستگی و مشارکت است.
این نویسنده قلمی شیوا و بیپروا داشت و هیچگاه از گفتن عقاید خود پرهیز نکرد. تمامی کتابهای کامو ریشه در فلسفه دارد و نشاندهنده ذهن پویای او است در کتاب طاعون، روایتگر یک حادثه همهگیر است. او سعی دارد، مخاطب را درگیر اتفاقات پیدرپی کند و در همان زمان نیز سخن خود را در کلمات، پیاده میسازد و مخاطب را مجاب به همراهی میکند. کامو در رمان طاعون سعی دارد، مرگ را هرچه بیشتر به تمامی افراد جامعه نزدیک بداند تا سبب تغییر شیوه زندگی در آنان شود.
در روزهای تلخی که خبر شیوع بیماری کرونا دنیا را تکان داده و ملتهب کرده است، باز هم کتاب میتواند دستمان را بگیرد. کتابهایی که درباره بلایای طبیعی و بیماریهای مسری نوشته شدهاند، در قالبهای گوناگون از مستند تا داستان و رمان حتی در زیرژانرهای علمی-تخیلی تحت عنوان آخرالزمانی فراوانند. آلبر کامو نویسنده تاثیرگذار قرن بیستم هم صاحب یکی از این کتابهاست: طاعون؛ کتابی که اسمش هم با همه کوتاهیاش ناگهان باعث میشود دل آدم هری بریزد.
گرچه کامو با همه هوش سرشارش، به ناامیدی از زندگی انسان در این دنیا مشهور است و مرگ را بهتر از زندگی کاویده، به قول پرویز شهدی مترجم آثارش، کامو در «طاعون» برخلاف آنچه از اسم کتاب برمیآید، نسبت به «بیگانه» که ده سال قبل تالیف کرده، آدم امیدوارتری است. خود کامو در نامهای به رولان بارت درباره این اثر نوشته است:
در مقایسه با رمان بیگانه، طاعون بیگفتگو گذاری است از سرکشی انفرادی به جهان اجتماعی، اجتماعی که باید در مبارزههایش شرکت کرد. اگر از بیگانه تا طاعون راهی در راستای تحول باشد، این تحول در جهان همبستگی و مشارکت است.
شاید یکی از علتهایی که برای پیشنهاد مطالعه این هفته «طاعون» را پیش رویتان قرار میدهیم و مثلا «کوری» ساراماگو را با همه نزدیک بودنش به شرایط امروزمان از کتابخانه بیرون نکشیدیم، همین اندک امیدواری بیشتر و تاکید بر همبستگی باشد.
آلبر کامو، متولد الجزایر، نخستین نویسنده زادهی آفریقاست که موفق به کسب جایزه نوبل شده است. او در 43 سالگی بهعنوان یکی از جوانترین برندگان نوبل، به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر میپردازد» این جایزه را در کارنامهاش ثبت کرد و در 46 سالگی با از دست دادن زندگیاش در یک سانحه رانندگی، رکورد دردناک کمترین طول عمر در میان برندگان نوبل را هم به نام خود ثبت کرد.
«طاعون» روایتی خواندنی دارد. توصیفهایی دقیق از وضع و حالات روحی مردم در شرایط دچار شدن به بلایی طبیعی، انکارها، سرکوبها، رفتارهای هیجانی و همه و همه در همان صفحات اول کتاب بهقدری جزئی و ملموس هستند که مخاطب حس میکند خبرنگاری دارد از دل بحران گزارش لحظهبهلحظه میدهد. آلبر کامو سابقه خبرنگاری و روزنامهنگاری دارد و همچنین از ابتدای روایت داستان روی «وقایعنگاری» توسط شاهدان تاکید میکند. با این ترفند، نویسنده به هدفش که هرچه واقعیتر جلوه دادن روایت طاعون است، میرسد. راوی که تا فصل پایانی داستان هویت خود را فاش نمیکند، مرتب تکرار میکند این قسمت از داستان از روی یادداشتهای دکتر یا شخصیتهای دیگر روایت میشود. حتی وقتی در میانه وقایعنگاریها نیاز به توصیفی بیرون از ماجرا باشد، راوی گمنام این داخل پرانتز بودن را از قبل به مخاطب گوشزد میکند.
گمان میکردند که آزادند. حال آن که تا موقعی که بلا هست، آزادی دیگر وجود ندارد.
چیزی که در این روایت وقایعنگارانه طاعون بسیار به چشم میآید، شخصیتپردازی موفق و بدون شک پرزحمتی است که کامو مثلا درمورد شخصیت دکتر ریو ارائه میدهد. با توجه به اطلاعات تخصصی پزشکی که برای نوشتن چنین داستانی لازم است، تحسین مخاطب آنجا که برای لحظاتی به یاد میآورد راوی این داستان درواقع پزشک نیست و یک نویسنده-روزنامهنگار فلسفهخواندهی بسیار باهوش است، برانگیخته میشود.
داستان طاعون درباره شیوع بیماری طاعون در شهر ساحلی آرام و بیآزاری در الجزایر با مردمانی سختکوش و تاجرانی موفق است. نشانههای بیماری از صفحات اول کتاب با هجوم موشها به روی زمین و مرگ ناگهانی و دستهجمعیشان کاملا برای خواننده آشکار میشود، اما در ابتدا انگار که باور این حقیقت برای مردم خیلی سخت باشد، هیچکس وقعی به این نشانهها نمیگذارد و حتی از زبان سرایدار منزل دکتر ریو (شخصیت اصلی کتاب) نقل میشود که این موشها را کسی با قصد آزار میکشد و در ساختمان میاندازد. به شکل عجیبی حتی پزشک داستان انتظار ندارد که جان دادن یک موش پیش چشمهای خودش نشان از بیماری باشد و این انکار فقط جایی تمام میشود که تعداد موشهای مرده از کنترل خارج میشوند و کمکم سروکله بیمارانی با علایم مشابه پیدا میشود. بالاخره دیر یا زود، سخت یا آسان اسم «طاعون» از زبان پزشکان پیش مسئولان شهر آورده میشود.
نکته جالب در مطالعه «طاعون» شباهتی است که همواره در بخشهای مختلف داستان در واکنشهای مردم به اینطور پدیدهها میبینیم. در هر زمان و هر جایی در دنیا انگار برنامهریزی انسان اینطور باشد که در وهله اول واکنشی یکسان داشته باشد.
برای این روزها که دنیا درگیر یک بیماری جدید بدون واکسن و درمان است، توصیفهای کامو از نخستین مواجهههای مردم و شخصیتهای اصلی کتاب با بلایی به نام طاعون تاثیربرانگیز است:
بلاها در حقیقت شباهتها و وجوه مشترکی با هم دارند، ولی موقعی که نازل میشوند، آدمها به دشواری آنها را قبول میکنند. در دنیا به همان اندازه جنگها بیماری طاعون هم وجود دارد. با این همه هم جنگ و هم طاعون همیشه آدمها را کتبسته غافلگیر میکند. دکتر ریو هم مانند همشهریهامان غافلگیر شده بود، بنابراین میتوان درک کرد چرا تردید داشت. و باز به همین ترتیب باید درک کنیم چرا میان نگرانی و اطمینان دستوپا میزد. موقعی که جنگی درمیگیرد، مردم میگویند: «زیاد طول نخواهد کشید، اقدامی احمقانه است.» خوب، بدون شک کار احمقانهای است ولی مانع از آن نمیشود که مدتها به طول بیانجامد. اگر آدم دائم در بند نظر و عقیده و شخصیاش نباشد، میفهمد که لجاجت و یکدندگی ناشی از حماقت است.
همشهریهای ما هم از این دیدگاه مانند همه آدمهای دیگر بودند. در فکر خودشان بودند یا بهعبارتی در فکر انسانها: بلا را باور نداشتند. بلاها و آفتها همطراز انسانها نیستند، بنابراین انسانها میگویند بلا چیزی غیرواقعی است، کابوسی است که زود میگذرد.
عالی
ممنون از نظر خوبتون برام با ارزشه