بازدید سایت خود را میلیونی کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» سازهای برتر موسیقی سنتی ایران

 سازهای برتر موسیقی سنتی ایران

هنر هر کشور نگرش ها و احساسات کلی مردم خود را نشان می دهد. از آنجا که سلیقه هر ملت متفاوت است ، آنها در تولید هنر احساس مشابهی می یابند. شما به راحتی می توانید همان جو و مضمون مشابه را در آثار هنری خود احساس کنید. اگر با سبک آشنا باشید ، شگفت آور است که منشا موسیقی نیز قابل تشخیص است. این شامل موسیقی سنتی فارسی است که ریتم بی نظیری خاص خود را دارد. و آنچه در لحن آن نقش اساسی دارد ، سازهای موسیقی کاملاً فارسی هستند.


اولین پیشرفت ها در دوره ساسانیان اتفاق افتاد. مردم شروع به علاقه وافری به موسیقی کردند و قبلاً آن را در آئین های خود اجرا می کردند. مشهورترین صنعتگران نکیسا ، باربد و سارگاش هستند. باربد کسی است که بسیاری از سازهای موسیقی فارسی را اختراع کرده است.

طرز تهیه چیز کیک پنیری بدون گلوتن مطلب مرتبط طرز تهیه چیز کیک پنیری بدون گلوتن


موسیقی همچنین در اقوام مختلف ایران ریشه دارد. آنها مدت هاست که موسیقی عامیانه خود را داشته اند. سبک های موسیقی آذری ، کردی ، خراسانی ، گیلانی ، مازانی (مازندران) ، بلوچی ، خوزستان و هرمزگان وجود دارد. آهنگ های ویژه در هر نوع همگام سازی می شوند. آنها هنگام بافتن فرش ، برداشت محصول یا کار در بازار ، آنها را می خوانند. همچنین برای مراسم و مراسم ، مردم موسیقی خود را در روزها و زمانهای مشخصی پخش می کنند که باعث می شود آنها متحد شوند و روابط قبیله را یادآوری کنند.


سازهای موسیقی بومی ایرانی که در موسیقی سنتی مورد استفاده قرار می گیرند شامل سازهای زهی مانند چنگ ، قنون ، سنتور ، رود (عود ، باربات) ، تار ، داتار ، ستار ، تنبور و کمانچه ، سازهای بادی مانند سورنا (زورنا) است. ، کارنا) ، نی و نی انبان و سازهای کوبه ای مانند تامپاک ، کوس


 کمانچه را می توانید در بسیاری از نقاشی های عتیقه فارسی ببینید.تار نام یکی از کاربردی ترین و شناخته شده ترین سازهای موسیقی فارسی است. تنبوریکی دیگر از سازهای موسیقی ایرانی ، از چوب توت شکل گرفته است.

نوازندگان زمان های قدیم سازها را به بخش های دیگر خاورمیانه می بردند و هر کشور با افزودن چیزی به آن ، آن را اصلاح می کرد.


سازه ها عمیقا با تاریخ و فرهنگ دیرینه ایران در هم تنیده ، بیانگر شادیها ، عشقها ، غمها ، تلاشها و مبارزات ، همه پیروزیها و شکستهای بسیاری است


موسیقی سنتی فارسی به اندازه تاریخ پارس غنی است. در واقع شواهد باستان شناسی نشان می دهد که ایرانیان حتی در دوره ایلامی ، یعنی 800 سال قبل از میلاد از سازهای موسیقی استفاده می کردند. موسیقی سنتی ایران بیان عشق ، شادی ، غم و اندوه ، مبارزه و تلاش و همه پیروزیها و شکستهایی است که ایرانیان در طول زمان تجربه کرده اند. نکته جالب اینجاست که گرچه ایران در طول تاریخ مورد حمله بیگانگان قرار گرفته است ، اما این موسیقی سنتی فارسی هنوز بدون تغییر باقی مانده است. تاریخ موسیقی فارسی بسیار طولانی است ،


ساز سنتی موسیقی ایرانی


دف

یکی از باستانی ترین و معروف ترین طبل های آسیا و شمال آفریقا ، دف است. در ایران اکنون به عنوان یک ساز صوفی در نظر گرفته شده است.


یکی از سازهای کوبه‌ ای معروف در موسیقی ایرانی است. ساز دف شامل حلقه‌ ای چوبی است که پوست نازکی بر روی آن کشیده‌اند و با ضربه‌های انگشت می‌نوازند. دف ایرانی شبیه به ساز دایره بوده و کمی بزرگتر از آن و با صدایی بم‌تر است. ساز دف یکی از سازهای پرطرفدار ایرانی است. این ساز در میان بانوان ایرانی بسیار رواج پیدا کرده و محبوب است. دف حلقه‌ای از جنس چوب می‌باشد که عرض آن حدود 5 تا 7سانتی‌متر و قطر آن از 25 تا 40 سانتی‌متر است. بر یکی از سطوح این ساز پوست کشیده شده و در داخل جدار چوبی آن حدود 40 حلقه‌ی فلزی قرار گرفته است. این حلقه‌ها با فواصل مساوی صدایی زنگ‌وار تولید می کنند که به همراه صدای اصلی ساز حالت دلنشینی را به وجود می‌آورد.


این ساز شبیه به دایره ولی بزرگ‌تر از آن است. چنانکه از کتاب‌های موسیقی و نوشته‌ها و اشعار بر می‌آید، در دوره اسلامی ایران، این ساز برای پشتیبانی از ساز و حفظ وزن به کار می‌رفته و رکن اصلی مجالس عیش و طرب و محافل اهل ذوق و عرفان بوده که قوالان هم با خواندن سرود و ترانه آن را به کار می‌بردند. در کتاب‌های لغت در معنی دف یا دایره می‌نویسند: آن چنبری است از چوب که بر روی آن پوست کشند و بر چنبر آن حلقه‌ها آویزند. در قدیم برای آنکه طنین بهتری داشته باشد روی دف پوست آهو می‌کشیدند.


در قدیم دف یا دایره کوچک را که چنبر آن از روی و برنج ساخته می‌شد خمک یا خمبک می‌گفتند. به دست زدن با وزن و به اصطلاح بشکن زدن هم خمبک یا خمبک می‌گفتند.


دف‌هایی هم بوده که بر چنبر آن زنگ تعبیه می‌کردند و می‌نواختند. زنگهای دف را جلاجل می‌گفتند. در دوره اسلامی به کسانی که دف یا دایره می‌نواختند جلاجل زن می‌گفتند.


در ایران کهن جلاجل وسیله‌ای بیضی شکل و بزرگ بود که زنگ‌هایی بر آن می‌بستند و در جنگ‌ها به کار می‌بردند و ظاهراً صدای مهیبی داشته است. دف را که بر آن زنگوله تعبیه می‌کنند دف زنگی می‌گویند.


پس از آنکه تمبک مجلسی شد به تدریج جای دف را گرفت و از رونق دف کاست و دف را بیشتر در شهرهای کوچک و قصبات در مجالس عیش و سرور به کار می‌بردند به ویژه در کردستان و آذربایجان بسیار متداول بود و نوازندگان ماهر داشت. در سال‌های اخیر دف نوازی در بیشتر شهرهای ایران رایج‌تر شده است و هنر آموزان به آموختن آن روی آورده‌اند.


نی

سازی است متشکل از یک لوله استوانه‌ای از جنس نی که سراسر طول آن از 7 بند و 6 گره تشکیل شده است. به همین دلیل به این ساز نی 7 بند نیز گفته می‌شود و عدد 7 یکی از اعداد مقدس بابلی‌هاست و نزد قدما عدد کامل بوده است. بابلی‌ها به علم نجوم اهمیت بسیار می‌دادند. علوم آنها با اعقاید دینی آمیخته بود و تصور می‌کردند عطارد، زهره، مریخ، مشتری، زحل و آفتاب و ماه از مظاهر خدایانند، و از 7 روز هفته هر روز را به ستایش یکی از خدایان اختصاص داده بودند.


نی از جمله سازهای محلی است و تقریبا در تمام نقاط ایران نواختن آن رواج دارد. نی ایرانی چندین نوع متفاوت دارد از جمله؛ دوزله، قره نی، نی 7 بند


نی به قطرهای متفاوت از 1.5 تا 3 سانتی متر و طول‌های مختلف حدود 30 تا 70 سانتی متر ساخته شده و در تمام آنها، روی لوله کمی در قسمت پائین 5 سوراخ در طرف جلو و یک سوراخ در قسمت عقب قرار دارد.نی از جمله سازهای بی زبانه است. هوا از طریق نفس نوازنده از انتهای بالائی به درون فرستاده شده و قسمت اعظم آن از نزدیکترین سوراخ باز، خارج می‌شود.


بنابراین باز و بسته شدن سوراخ‌ها توسط انگشتان هر دو دست نوازنده، طول هوای مرتعش و طول موج ارتعاش را زیاد و کم کرده و در نتیجه صوت، زیر و بم می‌شود.این ساز را نمی توان کوک کرد. یعنی مثل سازهای زهی که با پیچاندن گوشی‌ها کوک آن قابل تغییر است، نمی‌توان چنین کاری کرد.


به همین دلیل نمی‌توان نی را با دیگر سازها منطبق کرد و از این رو معمولا نوازنده نی، در نقش تکنواز ظاهر می‌شود. البته این به این معنا نیست که هرگز از صوت نی در همنوازی ارکستر استفاده نمی‌شود.وسعت صدای نی حدود 2 اکتاو و نیم است، ولی میدان صدا یا کوک در سازهای مختلف متفاوت است. اجرای اصوات در اکتاوهای بالاتر به وسیله فشار هوا امکان‌پذیر است.


در کل شیوه نی‌نوازی به 2 گونه نایب اسدالله و حسن کسایی انجام می‌شود. اما تحول اصلی را در نی حسن کسایی بوجود آورد و اصولا او را باید مبدع نی هفت‌بند نام نهاد از اساتید نی‌نواز می‌توان به حسن کسایی، محمد موسوی، حسن ناهید و محمد علی کیانی‌نژاد، حسین عمومی، جمشید عندلیبی اشاره کرد.


کمانچه

کمانچه دارای 4 رشته فلزی است. بدن این ساز از یک نیمکره چوبی تشکیل شده است. به بزرگی ویولا است. نکته عجیب این است که پل کامانچه به طور مورب از غشاء آن عبور می کند. بسته به مناطق مختلف در ایران ، تنظیم نیز متفاوت است. به عنوان مثال در تهران ، کمانچه درست مانند یک ویولن تنظیم می شود: G ، D ، A ، E


بسیاری از مردم بر این باورند که رشته چهارم کمانچه در اوایل قرن بیستم به آن اضافه می شود و به دلیل معرفی ویولن به ایران بود. کمانچه را میتوانید در بسیاری از نقاشی های عتیقه فارسی نقاشی کنید. یکی دیگر از سازهای محبوب موسیقی سنتی فارسی ، نی یا نی نامیده می شود. در واقع نی گره گره است که در قسمت جلوی انگشتان 5 سوراخ دارد و یک پشت سر در پشت دارد. این ابزار طیف وسیعی از اکتاوهای دو و نیم دارد. صدا هنگامی ایجاد می شود که یک جریان از هوا ، به زبان هدایت می شود.


کمانچه یک ساز ایرانی است ، شبیه به ویولن و باس. کمی بزرگتر از ویولن و تقریباً برابر با ویولا است ، با این حال شباهت ها و تفاوت های بسیاری با آنها دارد. مانند مثال ، Kamanche یک سازه چهار رشته فلزی است که با یک کمان تک رشته ای بازی می شود. شکل شبیه به یک ویولن ، یک نیمکره چوبی با یک دسته بلند است. معمولاً نیمکره چوبی با غشایی از پوست گوسفند پوشیده شده است.


یک تفاوت اساسی در این است که کمانچه برخلاف ویولن ، دارای پلی است که به صورت مورب است. بسته به نوع مناطق ، می توان آن را به روش های مختلف تنظیم کرد. به عنوان مثال در تهران ، آن را با عنوان G D A E تنظیم می کنیم که شبیه به یک ویولن است.


برخی بر این عقیده اند که کمانچه ابزاری سه لایه بود تا زمانی که ویولن در اواخر قرن بیستم در ایران معرفی شد که یک رشته چهارم به آن اضافه شد.


سنتور، سازی کاملا ایرانی است که ساخت آن را به ابونصر فارابی نسبت می‌دهند. این ساز مانند بربط - ساز دیگر ایرانی - بعدها به خارج برده شد.

اولین اثری که از سازهای شبیه سنتور به دست آمده، اثری است از حجاری‌های دوره‌های آشوریان و بابلیان در 669 سال قبل از میلاد است که نشان می‌دهد این ساز را به وسیله بند به گردن می‌آویختند.


به دلیل قرار داشتن ایران در مسیر جاده ابریشم بین شرق و غرب و تغییر دائمی مرزها در دوره کشورگشایی‌ها فرهنگ‌ها نیز مرتب دستخوش تحول شده و این موضوع، تحول آلات موسیقی را بی نصیب نگذاشته است.


سنتور از 72 رشته تشکیل شده است و آن را به یکی از متنوع ترین سازهای موسیقی ایرانی تبدیل کرده است. این رشته ها در گروه های چهار تایی قرار دارند که توسط یک پل چوبی پشتیبانی می شوند. این پل ها در سانتور برای طیف 3 اکتاو استفاده می شوند.


جالب اینجاست که می توانید از چوب های مختلفی برای ساخت یک سانتور استفاده کنید که منجر به کیفیت صدای مختلف می شود. به طور کلی ، چوب های مورد استفاده بسته به در دسترس بودن و ترجیح صدا ، از گردو ، چوب قفسه سینه ، گلاب ، گل نخل ، کف بلوط و سایر موارد متفاوت است. Santur همچنین در سایر کشورها مانند مصر ، عراق و هند به طور گسترده ای بازی می شود.


تنبک

شاید محبوب ترین ساز موسیقی در ایران تنبک باشد ، تُمبَک، تنبک، دمبک، دنبک یا ضَرب یکی از سازهای کوبه‌ای پوستی است و از نظر سازشناسی جزء طبل‌های جام‌شکل محسوب می‌شود که از این خانواده می‌توان به سازهای مشابه مانند داربوکا در کشورهای عربی و ترکیه و همچنین زیربغلی در افغانستان اشاره کرد.


این ساز از چوب درخت گردو، افرا یا توت به صورت یک تکه در 2 قسمت تنه (حجیم تر) و نفیر (باریکتر) در اندازه‌های مختلف ساخته می‌شود.


طول تمبک از دهانه بزرگ تا دهانه کوچک معمولا 44 سانتی متر است. هنگام نوازندگی، تمبک را افقی به صورتی که دهانه بزرگتر رو به بیرون باشد روی ران پا می‌گذارند و با دو دست بر پوست ضربه می‌زنند.


چنگ

از حجاری‌های بابل و آشور و نواحی مجاور مجاور آن در دست است چنین بر می‌آید که در هشت قرن بیش از میلاد مسیح انواع و اقسام سازهای مختلف در نواحی مزبور به مراحل ترقی رسیده و در دست نوازندگان بوده است.


نقش‌هایی که از آغاز این دوره ممتد تاریخ تمدن بشر از آلات موسیقی در دست است نشان می‌دهد که چنگ مثل سنتور و قانون از سازهای بسیار قدیمی است که از دو هزار سال پیش از میلاد در این مناطق رواج داشته است. نوع ابتدایی آن شکل مثلث و شامل یک تخته به طول تقریبا یک گز و یک میله چوبی است و معمولا شکل دست انسان را داشته است.


سیم های این ساز که معمولا 8 یا 9 تا بوده به موازات وتر این مثلث قائم الزاویه بین تخته و میله امتداد یافته است . یک سر سیم‌ها به تخته وصل می شده و انتهای دیگر آن دور میخها یا گوشی هایی که روی میله چوبی قرار داشته پیچیده می‌شده و باقی مانده آن سیمها از طرف دیگر آویزان بوده است. چنگهایی که در دوره‌های اخیر تاریخ بابل و آشور نقش شده از حیث شکل و طرز گرفتن و نواختن با چنگ‌های دوره‌های قدیم تفاوت بسیار دارد.


برتعداد سیمها نیز افزوده شد. جعبه صوتی این نوع چنگ گاهی مستقیم و بدون انحنا و در موارد دیگر منحنی بوده است . طرز نواختن این ساز نیز تغییر کرده به این معنی که این را طوری می گرفتند که سیمها تقریبا عمود بر زمین باشد یعنی به خلاف قدیم که میله چوبی که به موازات زمین بود ولی سیمها عمود بر زمین نبود . نکته دیگر اینکه در نواختن این نوع چنگ زخمه بکار برده نمیشد بلکه آنرا با دست می نواختند و هر دو دست در نواختن آن دخیل بود.


در دوره ساسانیان چنگ معروفترین و محبوبترین سازها بوده است و در شاهنامه فردوسی نیز از آن فراوان نام برده شده است. نکیسا موسیقیدان معروف در بار خسرو پرویز در نواختن آن مهارت تام داشته است. (مهدی فروغ - مداومت در اصول موسیقی ایران) می‌توان انواع ابتدایی چنگ را در آثار هنری سومری‌ها و مصری‌ها مشاهده کرد. ایرانیان قدیم نوعی از چنگ را ون می‌گفتند.


چنگ امروزی دارای سه قسمت متمایز: گردن، ستون و جعبه طنینی است. زه‌ها از گردن ساز به موازات ستون ممتد و به جعبه طنینی متصل می‌باشند. چنگ را با فشار دادن کف دست بر روی سیم و یا لمس کردن ویا چنگ زدن به زه‌های آن به صدا در می‌آورد. چنگ مثلث در اواخر قرون وسطی در اروپای غربی رایج بود. در سال 1720 در باواریا، پدال‌هایی در پایه چنگ تعبیه شد و این امر برقدرت فنی چنگ افزود.


در سال 1810سباستین آرا چنگ را به شکل امروزی تکمیل نمود و بدین وسیله نواختن همه گامهای بزرگ و کوچک را ممکن ساخت و از آن به بعد چنگ در ارکستر معمول گردید. چنگ جدید 47 سیم و 7پدال دارد. (شهمیری- صداشناسی موسیقی)


چنگ نام یکی از نتهای موسیقی نیز هست که ارزش زمانی آن 1/8 نت گرد می‌باشد چنگ در میان اعراب پیش از اسلام نیز ساز شناخته شده بود. در ادوار مختلف تاریخی و در سرزمین های دور از یکدیگر شکل های خاصی به خود گرفته است. اهالی شمال افغانستان به «زنبورک »چنگ می‌گویند در صورتی که از بک های ترک زبان آسیای میانه به نوعی سنتور ایرانی «چنگ» می‌گویند.


تار

تار نام یکی از کاربردی ترین و شناخته شده ترین سازهای موسیقی فارسی است. (تار به معنای واقعی کلمه به معنای رشته به زبان فارسی است) این نخستین بار در قرن هجدهم در خاورمیانه شکل گرفت. تار از اصلی ترین ساز های زهی موسیقی ایرانی است که با زخمه (مضراب) نواخته می‌شود. تار، هم بصورت تک نوازی و هم همنوازی با سازهای دیگر (بالاخص با تنبک) نواخته می شود. ساز تار از دیرباز سازی پرطرفدار بوده و با نوازندگی بزرگانی چون حسین علیزاده ،جلیل شهناز، محمدرضا لطفی و فرهنگ شریف به اوج خود رسیده است.


این ساز در ایران و برخی مناطق دیگر خاورمیانه مانند تاجیکستان، جمهوری آذربایجان و ارمنستان و گرجستان و دیگر نواحی نزدیک قفقاز برای نواختن موسیقی کلاسیک این کشورها رایج است. در واقع این ساز، ساخته و پرداخته ذوق ایرانی است (منحنی و قوس‌هایی که در ساخت ساز دیده می‌شود در خوشنویسی و نقاشی و مینیاتور و معماری ایرانی جاری و ساری است) و طی سالهای متمادی کامل و کاملتر گشته است


تار شامل دو کاسه ی بهم چسبیده به نامهای (نقاره) و (کاسه) است که روی آنها پوست نازکی کشیده شده است. شکل کاسهٔ تار مانند دو دل به هم چسبیده و از پشت شبیه به انسان نشسته‌ای است. کاسهٔ ساز بیشتر از کنده کهنه چوب توت ساخته می‌شود که هرچه این چوب کهنه‌تر باشد به دلیل خشک بودن تارهای آن چوب، تار دارای صدای بهتری خواهد بود. پرده‌ها از جنس روده گوسفند و دسته و پنجه معمولاً از چوب گردو تهیه می‌شوند. تار قفقازی شکل کمی متفاوتی دارد و سیم‌های آن بیشتر است.


جنس پرش از خرک از شاخ بز کوهی است. در دو طرف دسته از استخوان شتر استفاده می‌شود.ساز شش سیم دارد که هر کدام دو به دو کوک می شوند. سیم‌های شش‌گانه عبارتند از دو سیم سفید (پائین) که همصدا کوک می‌شوند، دو سیم زرد (همصدا)، یک سیم سفید نازک (بنام زیر) و بالاخره یک سیم زرد (بم)، که دوتای آخری غالباً به فاصله اکتاو کوک می‌شوند.


ساز تار ایرانی پنج سیم داشت آخرین اصلاحات توسط درویش خان استاد موسیقی ایرانی با افزودن سیم ششم جهت تکمیل و وسعت دامنه صوتی این ساز انجام پذیرفته است. آخرین الگوی منحصربه‌فرد ساخت تار نیز متعلق به سازگر مشهور ایرانی استاد یحیی می‌باشد و به تار یحیی مشهور است. چه به لحاظ شاخص فنی و چه از لحاظ ذوقی همچنان که گره چوب را به شکل متقارن روی کاسه تارطراحی می نموده است. جنس چوب کاسه تار از درخت توت، دسته آن گردو می‌باشد.


کوک تار از مهم ترین پارامترها در صدای ساز است. فاصله سیم‌های هم صوت سفید، نسبت به سیم‌های زرد غالباً «چهارم» و سیم‌های سفید نسبت به سیم بم معمولاً فاصله اکتاو یا هشتم را تشکیل می‌دهند. به این ترتیب اگر سیم‌های همصدای سفید را «دو» کوک کنیم، سیم‌های زرد باید غالباً «سل» و سیم بم «دو» یا «ر» کوک شوند.کوک تار در دستگاه‌ها، ردیف موسیقی ایرانی و آوازهای مختلف تغییر می‌کند. محدوده ی صوتی تار، 28پرده یهنی کمتر از سه اکتاو (وسعت صدای تار دو و نیم و نزدیک به سه اکتاو است).


دوتار

Dotar ، که به معنای واقعی کلمه به معنی "دو رشته" است ، عضو خانواده لوت های گردن بلند است. در ایران و در آسیای میانه ، خاورمیانه و همچنین شمال شرقی چین ببینید.

دوتار دارای شکمی گلابی شکل و دسته‌ای نسبتاً دراز است و 17 تا 20 دستان بر دسته آن بسته می‌شود. برخی از دوتارهای محلی در نواحی مختلف جنوب ایران فاقد دستان است.


سطح روی شکم دوتار از جنس چوب است. تعداد سیم‌های این ساز 2 تا است و به همین علت به آن دوتار می‌گوند و تارهای آن به فاصله‌های مختلف کوک می‌شوند.


طول دسته حدود 60 و مجموعاً تمام ساز حدود یک متر است. از دوتار اغلب در موسیقی نواحی و محلی به خصوص در جنوب ایران و در اجراهای رستاک در شمال خراسان استفاده می‌شود.


امروزه حوزه‌های نواختن دوتار عبارتند از شمال خراسان در شهرهای بجنورد، اسفراین‌، شیروان، درگز و قوچان،و جنوب و شرق خراسان در شهرهای بیرجند، قائنات، تربت جام،کاشمر، باخرز، خواف و سرخس و نواحی ترکمن‌نشین شمال شرق از جمله استان گلستان و بخش علی آباد کتول، همچنین برخی مناطق استان مازندران.


این ساز در نواحی مختلف، با اندکی تغییر در شکل و نحوه نوازندگی دیده می‌شود. انواع دوتار در محدوده مرزهای جغرافیایی ایران به «دوتار خراسان» با دو گونه شمال و جنوب، «دوتار ترکمن» و «دوتار مازندران» تقسیم می شود.


این ساز را می توان در آسیای مرکـزی، خاورمیانه، و شمال شرقی چـین پـیـدا کرد. جـد این ساز به احتمال زیاد، تـنـبـور خراسانی، است که شکـل آن در کـتاب الموسیقی الخبر، فارابی در قـرن دهـم شرح داده شده است.


دوتار را در فاصله چهـار یا پـنج کوک می کـنند که طریـقـه کوک کردن آن در مناطق مختـلف کـمی با هـم فرق دارد. دو نوع مختـلف از چوب در ساختمان دوتار مورد استـفاده قرار می گیرد. قسمت گـلابی شکـل آن را از چـوب درخت شاه توت و قسمت گـردن آن را از چوب زردآلو یا درخت گـردو تهـیه می‌کـنـند.


در قـدیم زه‌هـای آن را از روده حیوانات تهـیه می‌کـردند، ولی امروزه آن را از نایلون یا سیم‌های فولادی تـهـیه می کـنـند که هـم مقاومت بهتری دارد و هـم ارزان تر است.


تکـنیک نواختـن دوتار مرکب است از کـشیدن تارها بدون استـفاده از مضراب و به ـدنبال آن حرکات نزولی و صعـودی که تـقـریـباً تمام انگـشتان را درگیر نواختـن آن می‌کـنـد.


سه تار

تنبور کهن پارس اسلامی را می توان از اجداد سه تار دانست. به معنای واقعی کلمه به معنی "سه رشته" است ، اما امروزه دارای 4 رشته است. سه‌تار و انواع سازهای شبیه به‌آن مانند دوتار و تنبور و چگور در نواحی مرکزی آسیا و خاورمیانه رواج داشته‌است. برخی از جمله عده‌ای از عرفا به آن «اوتار» نیز می‌گویند.


شکل ظاهری این تار مانند تنبور است با این تفاوت که دارای کاسه‌ای کوچکتر می‌باشد. سطح کاسه سه تار چوبی است.سه تار امروزی چهار سیم دارد. این ساز با ناخن انگشت اشاره دست راست نواخته می‌شود. سه تار سازی است که هم به‌صورت تک نوازی و هم در گروه نوازی ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.


وسعت سه تار نزدیک به 3 اکتاو است. سه تار را از خانواده تنبور قلمداد می‌کنند و امروزه در مقایسه به تار نردیکتر است و معمولا نوازندگان تار با ساز سه تار نیز آشنایی دارند. این ساز در حالت نشسته به صورت افقی روی ران پا قرار می‌گیرد به نحوی که دسته آن در طرف چپ و کاسه آن در طرف راست نوازنده باشد.


نوازنده سر انگشتان دست چپ را روی پرده‌های (دستان) دسته حرکت می‌دهد و با ناخن انگشت سبابه دست راست بر زخمه می‌زند. سه تار را به علت سبکی وزن ایستاده هم می‌نوازند.


 تعداد و جنس سیم‌ها: سه تار دارای 4 سیم فلزی با ضخامت‌های متفاوت است. سیم چهارم سه تار را مشتاق علیشاه به آن اضافه کرده است و برخی این سیم را به نام سیم مشتاق می‌شناسند. سیم یکم یا سیم سفید که از جنس فولاد است. سیم دوم یا سیم زرد نیز از جنس برنز است.


سیم سوم یا سیم مشتاق یا زنگ که دقیقا هم‌جنس و هم اندازهٔ سیم یکم است. سیم چهارم که آن هم زرد رنگ است و از دیگر سیم‌ها قطورتر است. سه‌تار در گذشته سه سیم (تار) داشته و اکنون چهار سیم دارد (البته سیم سوم و چهارم آن نزدیک به هم قرار دارند و هم‌زمان نواخته می‌شوند و مجموعهٔ آن دو رامعمولاً سیم «بم» می‌نامند).


با گذشت زمان کسانی چون ابونصر فارابی، ابوعلی سینا، صفی الدین ارموی و از متأخران ابوالحسن صبا لزوم افزایش یک سیم دیگر (این سیم از نظر تاریخی سیم چهارم است ولی سیم سوم خوانده می‌شود) به این ساز را درک کرده و سه تارهای امروزی دارای چهار سیم هستند.سیم سوم سه تار به سیم مشتاق معروف است و به روایتی از ابوالحسن صبا این سیم را نخستین بار درویشی به نام مشتاق علیشاه به این ساز افزوده است.

سه تار دارای صدایی مخملین و ظریف بوده از آنجاییکه که با کنار ناخن انگشت سبابه دست راست نواخته می‌شود، صدای ساز ارتباط مستقیمی با اعصاب و روان نوازنده پیدا می‌کند و از این رو سه تار را اغلب همدم اوقات تنهایی می‌دانند.


تنبور

تامبور، یکی دیگر از سازهای موسیقی ایرانی ، از چوب توت شکل گرفته است. دارای گردن بلند و شکل گلابی است. صفحه صوتی سه یا چهار میلی متر ضخامت دارد ، همچنین از یک لایه توت ساخته شده است. تنبور یکی از سازهای زهی است که در آن سیم‌ ها از روی دسته‌ ای بلند و کاسه ‌ای عبور کرده‌ و با ضربه انگشتان به صدا درمی ‌آید.این ساز را با پنجه می‌نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سه‌تار که آنها نیز با انگشت به صدا درمی‌آیند.


تنبور، دارای شخصیتی عرفانی و حماسی است و این ساز برای نواختن قطعات حماسی نیز استفاده می‌شود. این ساز در طول سیر و سفر تاریخی و فرهنگی تنبور در نقاط و نواحی مختلف نام‌ها و شکل‌های متفاوتی پیدا کرده است.

تنبور را بعضی تنبوره نیز گفته‌ اند و امروزه از تنبور می‌ توان به ساز محلی با دسته ‌ای بلندتر و کاسه ‌ای بزرگتر و منحنی تر از سه ‌تار دارای 2 یا 3 سیم و 14 پرده که به فاصله اکتاو در ساز پرده‌ بندی شده، تعبیر کرد.

این ساز را با پنجه می ‌نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سه ‌تار که آنها نیز با انگشت(ناخن) به صدا در می‌ آیند.


تنبور، دارای شخصیتی عرفانی و حماسی است و این ساز برای نواختن قطعات حماسی نیز استفاده می‌شود. این ساز در طول سیر و سفر تاریخی و فرهنگی تنبور در نقاط و نواحی مختلف نام‌ ها و شکل‌ های متفاوتی پیدا کرده است.

تنبور دارای شکمی گلابی شکل و دسته ‌ای دراز است که روی آن از 10تا 15پرده بسته می‌شود. دسته این ساز مانند سه تار، بر سر ساز متصل است و سر آن در حقیقت ادامه دسته است که روی سطوح جلویی و جانبی آن، هر یک دو گوشی کار گذارده شده که سیم‌ ها به دور آنها پیچیده می ‌شوند. سیم‌ های تنبور 4 عدد و معمولاً به فواصل مختلف کوک می‌شود. این ساز معمولاً بدون مضراب و با انگشت نواخته می‌شود.


انواع تنبور با اسامی و اشکال مختلف

تنبور قوچانی، شروانی، بغدادی، تیسفونی و انواع دو تار، چگور و قپوز. نواختن این ساز با شکل‌ های مشابه هنوز در بیشتر مناطق ایران رواج دارد.


بازدید سایت خود را میلیونی کنید
فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  تهران وکیل   |   گردشگری ارم بلاگ   |   مشاور ایرانی در لندن   |   فروش تجهیزات ویپ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


درمان انواع بیماری ها با مصرف آب قلیایی درمان انواع بیماری ها با مصرف آب قلیایی مشاهده