» چگونه استارتاپ خودم را بسازم ؟
چگونه استارتاپ خودم را بسازم ؟
حتی اگر ایده شما عالی باشد ، بین داشتن یک ایده عالی و ایجاد یک شرکت استارتاپ موفق تفاوت بزرگی وجود دارد. آنچه موفق ترین کارآفرینان را هدایت می کند پول نیست ، این مأموریت است. مؤسسانی که بیشترین ارزش را برای خود و سرمایه گذارانشان ایجاد می کنند ، کسانی هستند که به نوعی چشم انداز تغییر جهان را دارند.
برخی از مردم به دره سیلیکون نگاه می کنند ، دره سیلیکون در نگاه بسیاری از افراد، جایی است که انبوهی از نوآوران برای ثروتمند شدن به آنجا میروند. البته تردیدی نیست که بسیاری از برترین شرکتهای موفق دنیا در این منطقه قرار دارند.
اما شاید برایتان جالب باشد که اکثر شرکتهای نوپایی که در درهی سیلیکون تاسیس میشوند، فقط به این دلیل که در مراحل ابتدایی کار قادر به جذب و حفظ نیروی انسانی متخصص، جذب سرمایهگذار و نیز کسب اعتماد مشتریان نیستند، درنهایت ورشکسته میشوند. اما چه چیزی در دل این موفقیت و شکست وجود دارد؟
لری پیج و سرگی برین با پایبندی به رسالتی که برای خود برای سازماندهی اطلاعات در اینترنت ترسیم کرده بودند توانستند گوگل را به جایگاه کنونی برسانند.این دو آنقدر به رسالت خود باور داشتند که حتی پیشنهاد یک میلیارد دلاری برای شرکت خود را از یاهو رد کردند. امروز گوگل بالغ بر 350 میلیارد دلار ارزش دارد.
کسب ثروت و پولدار شدن، عامل پیشرفت استارتاپهای موفق نیست؛ بلکه ماموریتی که بنیانگذاران استارتاپها در ذهن و دل خود دارند سبب پیشرفت آنها میشود. استارتاپهایی که قصد ایجاد تغییری ارزشمند در دنیا و بهبود وضعیت حال را دارند درنهایت سبب ایجاد بیشترین ارزش و بازدهی را برای خود و سرمایهگذارانشان خواهند شد.
البته ممکن است کسانی که با فضای درهی سیلیکون آشنا نیستند، نوعی تناقض در این میان مشاهده کنند. چگونه ممکن است بنیانگذاران یک استارتاپ برای دل خود کار کنند و از سویی دیگر بتوانند به سوددهی هم برسند؟ آیا میتوان به دنبال پول نبود و پس از مدتی به ثروتی فراوان دست یافت؟ نکتهی ماجرا دقیقا همینجاست!
«جیم بریکسدیل» (مدیر عامل شرکت نتاسکیپ) پاسخ جالبی به این پرسش میدهد: «گفتن اینکه هدف یک شرکت کسب درآمد است مثل این است که بگوییم هدف از زندگی، نفس کشیدن است.»
تردیدی نیست که اگر نفس نکشیم، دیگر داشتن هدف در زندگی معنایی نخواهد داشت. اما باید دقت کنیم که اگر به ماموریت خود باور داشته باشیم، این ماموریت به بخشی از الزامات اخلاقی ما تبدیل شده و مدل کسبوکارمان نیز بر مبنای آن تدوین خواهد شد.
رسیدن به اهداف بزرگ، کاری نیست که بتوان در مدتی کوتاه آن را به انجام رساند. برای موفقیت یک کسبوکار نیاز به یک مدل کسبوکار داریم. با اینکه این مدل درنهایت در پی سودآوری است، اما باید بر اساس رسالتی که در ذهن و دل دارید تدوین شود. درواقع اصلا قرار نیست که بین دستیابی به هدفی که در دل دارید و کسب سود، یکی را انتخاب کنید.
بسیاری از شرکتهای موفق امروزی بر اساس رسالتی که بنیانگذارانشان در ذهن داشتند شکل گرفته و به موقعیت برتر کنونی دست یافتهاند. بنیانگذاران گوگل آیندهای ایدهآل را در ذهن داشتند که هر کاربر بتواند به راحتی اطلاعات موجود در وب را جستجو کند و همگان بهسادگی به آن دسترسی داشته باشند.
گوگل با همین رویکرد توانست در طی چند دهه، انبوهی از اطلاعات را سازماندهی کند.باور درونی بنیانگذاران یک استارتاپ به ماموریت خود، مهمترین عامل موفقیت کسبوکار جدید آنها به شمار میرود.
بنیانگذار فیسبوک نیز به فکر تسهیل و گسترش ارتباطات انسانی بود و به همین شیوه توانست زمینهی ارتباط موثرتر بین کاربران اینترنت در سراسر جهان را فراهم آورد. اما برای کارآفرینان و بنیانگذارانی که بیشتر به فکر ثروتمند شدن هستند، اوضاع ممکن است بهگونهای پیش رود که خیلی زود عرصه را واگذار کنند.
راهاندازی یک کسبوکار نو، کاری بسیار دشوار است. گاهی اوقات بهخاطر نبود منابع مالی و یا عدم علاقهی مشتری به محصول ارایهشده، کارآفرینان دست از تلاش میکشند. تاکنون نمونههای زیادی ازایندست استارتاپها را دیدهایم که بنیانگذاراناش به دلایل متعدد در میانهی مسیر، با شکست روبرو شدهاند.
اما نوعی دیگر از رها کردن کار استارتاپ هم وجود دارد که البته کمتر رخ میدهد و آنهم وقتی است که یک شرکت بزرگتر، استارتاپی را میخرد. هر از چند گاهی میشنویم که یک شرکت برتر سهام یک استارتاپ را میخرد و آن را زیرمجموعهی خود میکند. بهاینترتیب، بنیانگذاران آن استارتاپ به پول خوبی دست مییابند و احتمالا سرمایهگذاران آن نیز تا حدی متنفع میشوند.
شاید برای بنیانگذاران یک استارتاپ، خریداری شرکتشان توسط یک شرکت بزرگ (نظیر مایکروسافت یا یاهو) رویایی دلنشین باشد. اما اگر با دقت به این وضعیت نگاه کنیم، میبینیم که اینهم نوعی رها کردن کار در میانهی مسیر است. هیچ شرکتی تاکنون نتوانسته با ملحق شدن به شرکتی بزرگتر، دنیا را آنطور که در ابتدا میخواسته تغییر دهد. در بیشتر موارد میبینیم که استارتاپ خریداریشده از سوی شرکتی بزرگتر، تعطیل شده و یا کارکنانش اخراج میشوند.
فروش یک استارتاپ به شرکتی بزرگتر حتی شاید خطرناکتر از رهاکردن شرکت بهخاطر مشکلات پیشآمده باشد. هر سرمایهگذاری که بر روی یک استارتاپ سرمایهگذاری میکند، این گزینه را نیز متصور میشود که شاید همهی پول خود را بهخاطر عدم موفقیت شرکت از دست بدهد.
حال اگر یک استارتاپ توسط یک شرکت بزرگتر خریداری شود، سرمایهگذاران قبلی شاید به سود قابل توجهی دست یابند و به همین دلیل این گزینه برای آنها بسیار هم مطلوب باشد. اما نکته اینجاست که این استارتاپ شاید دیگر هرگز نتواند به ماموریتی که در ابتدا برای خود متصور بود دست پیدا کند.
نرم افزار شخصی تناسب اندام، بهترین تمرینات ورزشی را از مربیان بزرگ دنیا در اختیار کاربران قرار می دهد. این نرم افزار شامل سه نوع کلاس آموزشی است:
تمرینات جسمی، مانند دو، دوچرخه سواری، تنیس و ...
تمرینات ذهنی، مانند یوگا
تمرینات روحی، مانند مدیتیشن
چرا موفق می شود؟
این نرم افزار طرفداران زیادی دارد و هر آنچه برای سلامت فردی مورد نیاز است، در اختیارتان قرار میدهد. تمرینات این نرم افزار کاملاً شخصی سازی شده و متناسب با میزان توانایی بدنی کاربر است. در این برنامه از مدیتیشن با هدف ایجاد تعادل در تمرینات فیزیکی استفاده شده است. این استارتاپ، باشگاه مدرنی در اختیار کاربران می گذارد و کاملاً شخصی است.
استارتاپ ربات پیتزاپز
این استارتاپ در آشپزخانه از رباتها برای درست کردن پیتزا استفاده می کند و سیستم اتوماسیونی برای ماشینهای تحویل دارد تا پیتزا داغ داغ به دست مشتری برسد. این استارتاپ به عنوان یک شرکت پیشتاز در حوزهی صنعت هوشمند تحویل غذا شناخته می شود.
چرا موفق می شود؟
ساخت ربات پیتزاپز ایدهی بسیار جالبی است. این استارتاپ غذاهای جدید را با مواد غذایی تازه و با قیمت مناسب تهیه می کند و هدفش ایجاد تحول در صنعت فست فود و سیستم تحویل غذا است
استارتاپ بازپرداخت اتوماتیک
این استارتاپ به عنوان سرویس جستجوی اتوماتیک بازپرداختها هنگام قیمت تخفیفی شناخته می شود. این سرویس هم در پرداخت نقدی و هم پرداخت با کارت اعتباری کاربرد دارد.
چرا موفق می شود؟
این استارتاپ به مردم کمک می کند از سیاستهای حفظ قیمت که فروشگاههای بزرگ و ارائه دهندگان کارتهای اعتباری ارائه می دهند، به بهترین وجه ممکن استفاده کنند. این سرویس، بدون نیاز به تنظیم فرمهای مربوطه، بازپرداخت پول را به صورت اتوماتیک انجام می دهد.
استارتاپی برای پرداختهای بینالمللی
استارتاپ Ripple، شبکهی گستردهای است که از بلاک چین، فناوری موجود در بیت کوین، استفاده می کند تا بانکها و تمام پرداخت کنندهها بتوانند پول را در بستری امن در سراسر دنیا منتقل کنند. برد گارلینگ هاوس، مدیرعامل استارتاپ ریپل، از مدیران سابق کمپانیهای AOL و یاهو است.
چرا موفق می شود؟
اخیراً استارتاپ های مبتنی بر بلاک چین رو به فزونی هستند و این پیشرفت علت خاصی دارد. امروزه استفاده از این سیستمها آسانتر است، امنیت شما حفظ می شود و به زودی مورد توجه دیگر استارتاپ ها قرار خواهند گرفت.