دوره ای که به جرات میتونه ورق زندگیتو عوض کنه!


» اسماعیلیان قرون وسطی سرزمینهای ایران ( قسمت اول )

 اسماعیلیان قرون وسطی سرزمینهای ایران ( قسمت اول )

دکتر فرهاد دفتری


اسماعیلیان ، یک جامعه بزرگ مسلمان شیعه ، دارای یک تاریخ طولانی و پر حادثه بوده که قدمت آن از اواسط قرن 2/8 میلادی است. پس از شروع مبهم در جنوب عراق ، نهضت اسماعیلی به سرعت در شرق عربستان ، یمن ، سوریه و دیگر سرزمین های عربی و همچنین آفریقای شمالی گسترش یافت که اسماعیلیان در 297/909 دولت خود ، یعنی خلافت فاطمیان را تأسیس کردند .


در همین حال ، نهضت اسماعیلی در بسیاری از مناطق سرزمین ایران ، از خوزستان در جنوب غربی ایران و دیلم گسترش یافته بود.در سواحل جنوبی دریای خزر تا خراسان و ماوراء النهر در آسیای میانه.

 اسماعیلیان متعلق به گروههای مختلف قومی ، به مرور زمان سنت های فکری و ادبی متنوعی را به زبان های عربی ، فارسی و هندی تبیین می کردند. در حال حاضر ، اسماعیلیان در بیش از 25 کشور آسیا ، خاورمیانه ، آفریقا ، اروپا و آمریکای شمالی پراکنده اند.

از میان کلیه جوامع اسماعیلی که تا به امروز به خود باقی مانده اند ، سرزمین های ایران و یمن طولانی ترین تاریخچه و بقا را دارند. این مطالعه، با احترام به استاد سی. ادموند باسورث، که تا با دقت بیش از چند دهه مورد مطالعه تاریخ و فرهنگ مردمان سرزمینهای ایران، به یک دید کلی تاریخی جوامع اسماعیلی قرون وسطی ارائه شده .

اسماعیلیان ایرانی در درجه اول فارسی زبان هستند و از سال 487/1094 متعلق به جامعه اکثریت نازیاری است. اسماعیلیان ایرانی ، هم اکنون عمدتاً در مرزهای ایران ، افغانستان و تاجیکستان و همچنین در هانزا و دیگر مناطق شمالی پاکستان واقع شده اند ، به همراه خواجه اسماعیلیان با منشا هند و سایر اسماعیلیان نذاری جهان ، هم اکنون شاهزاده کریم آقا را تصدیق می کنند. خان چهارم به عنوان امام 49 یا رهبر معنوی آنها.

در مورد درگذشت امام جعفر الصادق در 148/765 ، شیعیان امامی که برجستگی خود را در امامت خود کسب کرده بودند ، به گروههای مختلفی تقسیم شدند. بعداً بدعت شناسان امامی دو مورد از این گروه های پراکنده مستقر در کوفان را به عنوان نخستین اسماعیلیان معرفی می کنند. یک گروه ، به اصطلاح "اسماعیلیه خالص" ، کشته شدن اسماعیل ، پسر ارشد جعفر الصدیق و وارث اصلی را تکذیب کرد و در انتظار بازگشت وی به عنوان مهدی یا قائم بودند . گروه دوم با تأیید درگذشت اسماعیل در طول زندگی پدر ، اکنون فرزند اسماعیل محمد را به عنوان امام جدید خود تشخیص دادند. این گروه به مباركیه معروف شد، به نام اسماعیل موروث المبارك (مبارك). اطلاعات کمی در مورد تاریخ بعدی اسماعیلیان اولیه تا اواسط قرن 3/9 وجود دارد. پس از 148/765 ، هنگامی که بخش عمده ای از امامیه ، امامت اسماعیل برادر دوم موسی ال کاظم (متوفی 183/799) را به رسمیت شناخت ، بعداً به عنوان امام هفتم شیعیان ، محمد بن اسماء شمرده شد. 'ایل اقامت دائم' علیدان در مدینه را ترک کرد و برای جلوگیری از آزار و اذیت عباسی ، مخفیگاه عباس را پنهان کرد ، مسلم است که محمد بن. اسماعیل بخش دوم زندگی خود را در خوزستان گذراند ، جایی که علاوه بر بخش عمده مبارکانیه که مخفیانه در کوفه زندگی می کرد ، مواردی را نیز در پی داشت. در حقیقت ، خوزستان در جنوب غربی ایران به مدت چندین دهه صحنه فعالیت های رهبری اولیه اسماعیلی باقی مانده است.


درگذشت محمد بن. اسماعیل ، مدتی نگذشته بود که 179/795 ، خود مبارکها به دو گروه تقسیم شدند. اکثریت ، از پذیرش مرگ خود امتناع کردند ، اکنون او را به عنوان مهدی تصدیق کردند ، در حالی که گروهی گمنام امامت را در فرزندان خود ردیابی می کردند. بورسیه های مدرن نشان می دهد که تقریباً یک قرن بعد از محمد بن. اسماعیل ، جمعی از فرزندان وی به عنوان رهبران مرکزی نخستین اسماعیلیان مخفیانه و منظم کار کردند تا بتوانند جنبش انقلابی یکپارچه و در حال گسترش اسماعیلی را ایجاد کنند. این رهبران ، که فاطمیون هستنداسماعیلیان با تأیید شجره نامه علید ، به مدت سه نسل ادعا نکردند که امامت اسماعیلی آشکارا برای حفظ خود در برابر آزار عباسی محافظت می کنند. نخستین این رهبران ، محمد بن. پسر اسماعیل را از عبد الله، حال در واقع اسماعیلی تقویت سازماندهی دعوت بر اعتقاد مرکزی بخش عمده ای از اولین اسماعیلیان، مختصر، به مهدویت محمد بن اسماعیل رهبری یک جنبش انقلابی ضد عباسی به نام یک امام پنهان که نمی تواند توسط عوامل عباسی ردیابی شود ، در واقع مزایای آشکاری برای عبدالله و دو جانشین بعدی وی داشت ، که هر احتیاطی را برای پنهان کردن حقیقت خود داشتند. هویت به عنوان رهبران مرکزی اسماعیلیه. عبدالله ، یک سازمان دهنده و استراتژیست توانمند ، جوانی را در مجاورت او گذراند اهواز در خوزستان. وی سرانجام در آسکار مکرم ، پس از آن شهر رونق اقتصادی مستقر در 40 کیلومتری شمال اهواز مستقر شد. امروزه ویرانه های آسکار مکرم ، در جنوب شوشتر ، به نام بند قیر معروف است. 'عبدالله به عنوان یک بازرگان ثروتمند در' عسکر مکرم زندگی می کرد ، از آنجا که تصمیم گرفت یک جنبش گسترده اسماعیلی را با شبکه ای از داعیان در مناطق مختلف فعالیت کند. بنابراین ، خوزستان پایگاه اصلی عملیات را برای تبدیل شدن به داووا اسماعیلی موفق در قرن 3/9 نشان داد. پس از آن ، عبدالله به دلیل خصومت دشمنان خود مجبور شد از عسکر مکرم فرار کند. سرانجام در سلیمیه مستقر شد، در مرکز سوریه، که مقر مخفی از اولیهی اسماعیلی دعوت کن آمد تا برای چند دهه واقع شود.


ظهور قرامیتا


تلاش های عبدالله برای سازماندهی مجدد جنبش اسماعیلی از حدود 260/873 هنگامی که داعیان بی شماری همزمان در جنوب عراق و مناطق مختلف ایران ظاهر شدند ، نتایج مشخصی را بدست آورد . الحسین الاحوازی ، که حمدان قمرت را در ساواد کوفه گروید ، داعی فارسی و از نزدیکان عبدالله بود. سپس ، حمدان قمرت ، داووا را در جنوب عراق ترتیب داد ، جایی که اسماعیلیان به عنوان قرامیتا شناخته شدند ، به نام نخستین رهبر محلی آنها. دستیار ارشد حمدان ، و یکی از آگاه ترین داعیان اسماعیلیان اولیه ، برادرزاده وی "عبدان" بود که خودش از خوزستان سلام کرد. 'عبدان داعش زیادی را استخدام و آموزش داد، که در موعد مقرر به مناطق مختلف اطراف خلیج فارس اعزام شدند. از جمله چنین داعیانی که از اصالت پارسی بوده و در مناطق مختلف ایران فعالیت می کردند ، ممکن است ذکر ویژه ای از ابوسعید حسن بن باشد. بهرام الجنابی ، بومی بندر جناب (فارسی ، گناوا) در ساحل شمالی خلیج فارس. قبل از اعزام به بحرین در شرق عربستان ، ابو سعید در ابتدا با موفقیت بسیار در جنوب ایران فعال بود ، جایی که او داوا را با موفقیت در میان قبایل بومی بادیه نشین بومی و پارسیان ساکن در آنجا گسترش داد. وی سرانجام ایالت مستقل قطمی بهارن را که تقریباً دو قرن به طول انجامید ، تأسیس کرد. همچنین "برادر خود عبد المأمون" بود که به عنوان داعی منصوب شددر فارس ، جایی که اسماعیلیان ظاهراً مأمونیه پس از او خوانده می شدند.

شروع داووا در بخش های غربی-مرکزی و شمال غربی ایران ، منطقه ای که توسط اعراب به عنوان جبل تعیین شده است ، همچنین مربوط به اوایل سال 260/870 یا احتمالاً زودتر به عنوان محقق امامی الفضل است. ب شادان که در سال 260/873 درگذشت ، قبلاً ردّی از اسماعیلیه (قرامیتا) در ایران نوشته بود. دعوت در جبال توسط داعی خاصی به نام خلف حلاج، وجود دارد که توسط رهبر مرکزی جنبش اسماعیلی فرستاده شده آغاز شد. خلف خود را در روستای کولیان ، ولسوالی پاشاپویا در نزدیکی ریی (در جنوب تهران مدرن) مستقر کرد ، جایی که اجتماع مهم امامی قبلاً نیز وجود داشته است. و منطقه ریی همچنان به عنوان پایگاه عملیات برای داووا فعالیت می کرددر جبل. نخستین اسماعیلیان ری به عنوان خلفیاء معروف شدند و به عنوان اولین رهبر محلی آنها نامگذاری شد. خلف پس از پسرش احمد و سپس توسط شاگرد ارشد دوم غیاث ، بومی كولین به عنوان رئیس اصلی داعی ریی جانشین شد . غیاث داوا را به قم ، یکی دیگر از مراکز مهم امامی در ایران ، کاشان ، همدان و سایر شهرهای جبل گسترش داد. غیاث نیز در خراسان داووا را آغاز کرد. با این حال ، تلاش این داعیان اولیه ریی برای بسیج پشتیبانی روستایی از اهداف شورشی ، همانگونه که توسط حمدان و 'عبدان در عراق انجام شد ، بی نتیجه بود. داشهای فارسیخیلی زود خط مشی جدیدی را اتخاذ كرد و پیام آنها را به كلاس های حاكم خطاب كرد. این سیاست پس از موفقیت اولیه خود در جبل ، در خراسان و ماوراء النهر نیز اجرا شد. مطابق با این سیاست بود که غیاث الحسین بن را گروید . "علی المروازی ، یک امیر برجسته در خدمت سامانیان در خراسان. در نتیجه ، تعداد زیادی در ولسوالی های طالقان ، میمنه ، هرات ، غرجستان و غور تحت تأثیر این امیر که بعداً خود یک داعی شد ، به اسماعیل نیز گرویدند. معاون رئیس غیاث ، متکلمان آموخته ابو حاتم الرضی ، بومی رایی بود که به مرور زمان داعی پنجم جبل شد .

الدعوه الحدیه


در نتیجه تلاشهای عبدالله ، که بعدها در منابع فاطمیان به عنوان اكبر (بزرگان) و جانشینان وی تعیین شد ، یك جنبش اسماعیلی متحد و پویا تا اوایل سالهای 280/890 به طور كامل جایگزین اوایل كوفان مستقر شد. گروههای پراکنده این جنبش به طور مرکزی و پنهانی از سلیمیه هدایت می شد. اسماعیلیان در حال حاضر به مبارزات انتخاباتی خود را مذهبی و جنبش سیاسی به عنوان یک اشاره دعوت آل HADIYA (به درستی guidin گرم ماموریت)، و یا به سادگی به عنوان دعوت (ماموریت) به استفاده از عبارات مانند، علاوه بر دا، وات الحق(احضار به حقیقت). اسماعیلیان سپس پیرامون آموزه مهدیشیپ محمد بن متحد شدند. اسماعیل که بازگشت قریب الوقوع انتظار می رفت. جنبش اسماعیلی با محور ظهور مهدی ، احیا کننده اسلام واقعی که حاکمیت عدالت را در جهان برقرار خواهد کرد ، جذابیت مسیحیان زیادی را برای گروه های مختلف زیرمجاز داشته است. در واقع ، اسماعیلیسم اکنون به عنوان حرکتی از اعتراض اجتماعی علیه حاکمیت ستمگرانه عباسیان ظاهر شدو نظم اجتماعی آنها جنبش اولیه اسماعیلی در امامی شیعیان عراق و پارس که بدون امام مانده بودند و در وضعیت ناآرامی از مرگ امام یازدهم خود ، الحسن العسکری ، در 260/873 به موفقیت خاصی دست یافت. 874 در همین زمان ، تکه تکه شدن دولت عباسی و چالش های مختلف پیرامونی که توسط تعدادی از سلسله های جدید مانند صفوفویان سیستان به اقتدار خلیفه عباسی ایجاد شده بود ، این امکان را برای اسماعیلیان و دیگران فراهم کرده بود. فعالیت های شورشی خود را آغاز کنند.

عبدالله المهدی مدعی امامت است

جنبش اسماعیلی در سال 286/899 توسط یک تشیع بزرگ اجاره شد. در آن سال ، رهبر مرکزی آن جنبش ، بنیان گذار آینده دولت فاطمیان ، عبدالله المهدی ، امامت را علناً برای خود و نیاکان خود ادعا کرد ، همان افراد که در واقع جنبش اسماعیلی را بعد از محمد بن رهبری کرده بودند. اسماعیل عبدالله المهدی اکنون در امامت اسماعیلی تداوم خود را آغاز کرده است . وی همچنین توضیح داد كه همان رهبران همواره خود را ائمه واقعی می دانسته اند ، اما به عنوان یك تقیه است و یا اشاعه آنها وضعیت واقعی خود را برای محافظت از آزار و اذیت عباسی تقسیم نکرده اند. به عبارت دیگر ، انتشار مهدی شیپ محمد ح. به ما گفته می شود ، اسماعیل چیزی بیش از یک طعمه تصویب شده توسط رهبران مرکزی اوایل اسماعیلیان نبود ، که ظاهراً از اسم های مختلفی نیز استفاده می کرد و به عنوان حجاب یا نمایندگان اصلی مهدی پنهان مطرح می شد.

اصلاحات عبدالله المهدی ، جنبش متحد اسماعیلی آن زمان را در 286/899 به دو جناح رقیب تقسیم کرد. اسماعیلیان وفادار ، که بعداً با نام فاطمیان اسماعیلیان شناخته شدند ، اصلاحات را پذیرفتند و استمرار در امامت را حفظ کردند. این اردوگاه وفادار شامل بخش عمده ای از اسماعیلیان یمن و همچنین شمال آفریقا و مصر بود. از سوی دیگر ، یک اردوگاه مخالف اعلامیه های عبدالله المهدی را رد کرد و اعتقاد اصلی خود را به مهدیشیپ محمد بن حفظ کرد. اسماعیل از این رو ، اصطلاح قمراتی به طور خاص برای اسماعیلیان دگراندیش اعمال می شد ، که عبدالله المهدی و پیشینیان او و همچنین جانشینان وی در سلسله فاطمیان را امامان خود نمی دانستند. در مرکز بحرین ، جناح مخالف قرماتی در ابتدا اجتماعات عراق و بیشتر افراد مستقر در جبل را تشکیل می داد ،

دوره فاطمیون

 پایه و اساس خلافت فاطمیان در 297/909 در شمال آفریقا نشانه موفقیت تاجگذاری اسماعیلیان اولیه بود. سیاسی مذهبی دعوت از اسماعیلیه در نهایت به تشکیل یک دولت و یا منجر شده بود الدوله که برای بیش از دو قرن تا 567/1171 به طول انجامید. در حقیقت ، پیروزی فاطمیان نشان دهنده تحقق آرزوی شیعی است که در انتظار شکستهای بیشماری پس از حکم کوتاه مدت علی بن ناامید شده بود . ابی طالب (متوفی 40/661) ، اولین امام شیعه. مطابق با آرمانهای جهانی خود ، خلیفه فاطمیان- با به دست گرفتن قدرت ، داواوی خود را قطع نکردند. اما تا نیمه دوم قرن 5 / یازدهم نگذشته بود که داعیه های فاطمیان به سر بردندکار در سرزمین های مرکزی و شرقی اسلام موفق به بدست آوردن تعداد فزاینده ای از تبدیل کنندگان در قلمروهای عباسیان شد ، و برادران بیدید و سلجوقی آنها ، و همچنین در سرزمین های تحت کنترل صفاریان ، غزنوویدها و سایر سلسله های ظهور در شرق ایران زمین ها این نوایان ، خلیفه فاطمیان را امام صالح شیعه زمان می دانستند. همه بازمانده جوامع Qarmati، در خارج از بحرین، بیش از حد، به حال توسط از هم پاشیده، و یا وفاداری خود را به فاطمیان اسماعیلی روشن دعوت ، که مقر مرکزی در شهرستان سلطنتی قاهره واقع شده بودند توسط فاطمیان خود را تاسیس کرد.

به عنوان متکلمان در مؤسسات خاص یادگیری در قاهره ، داعیه های فاطمیون در همان زمان دانشمندان و مؤلفان جامعه خود بودند. آنها متون کلاسیک از ادبیات اسماعیل در بسیاری از ظاهری (تولید ظهیری ) و باطنی ( باتینی ) افراد، همچنین در حال توسعه اسماعیلی تاویل یا تفسیر باطنی به آن حد کمال. داعیان دوره فاطمی، به ویژه کسانی که بطور سری در سرزمین ایران، همچنین سنتهای عقلانی متمایز، و سهم مهمی در تمدن اسلامی ساخته شده است.

تحکیم داوا

'عبدالله المهدی (متوفی 322/930) و دو جانشین بعدی وی در سلسله فاطمیون مشغول ایجاد و تحکیم دولت فاطمیان در شمال آفریقا بودند. فقط با خلیفه چهارم - امام المؤیز ، که مصر را در سال 358/969 فتح کرد و کرسی دولت فاطمیان را در آنجا منتقل کرد ، که فاطمیان می توانند شروع به نگرانی خود کنند و به طور مؤثر با فعالیت های داووا خود نگران شوند . به هر حال ، قبل از ترک دائماً سلیمیه در سال 289/902 ، المهدی قبلاً ابو عبدالله الخادم را به عنوان اولین رئیس داعی در خراسان اعزام کرده بود . داعی AL-خادم مقر مخفی خود را در نیشابور گاهی اوقات در طول 290-300 / 903-913 است. او بر بسط این دعوتبه نمایندگی از عبدالله المهدی ، در حالی که پیشتر اسماعیل گرایی اسماعیلیان را به نمایندگی از مهدی محمد پنهان به خراسان معرفی کرده بود. اسماعیل در چنین شرایط گیج کننده ای بود که هر دو جناح اسماعیلیسم در خراسان نماینده شدند. به هر صورت ، الخادم ، حدود 307/919 ، توسط داعی ابو سعید الشعرانی موفق شد ، که چندین مورد برجسته از استان را تبدیل کرد. رئیس بعدی داوری خراسان ،الحسین بن که قبلاً ذکر شده بود بود. علی المروازی ، که در سالگرد سلسله سامانیان امیر مشهور بود. در زمان وی ، کرسی ولایتی داووا از نیشابور به مرو الرود (منتسب به امروز مورباب در شمال افغانستان) منتقل شد.

داعی AL-Marwazi به عنوان جانشین او محمد بن منصوب کرد. احمد النصافی ، متکلمان و فیلسوفانی آموخته که از مجاورت نخباب (به زبان عربی ، نسف) ، شهری در آسیای میانه استقبال کرده است. داعی AL-نسفی، که به طور کلی با داشتن معرفی یک شکل از فلسفه نوافلاطونی به اسماعیلی فکر کردم، صندلی دعوت به ماوراءالنهر، جایی که او توصیه شده بود که توسط سلف خود را به به منظور تبدیل منتقل اعتبار بزرگان دیوان دربار سامانیان. پس از مدت کوتاهی در بخارا، پایتخت سامانی (در ازبکستان امروزی) ، النصافی به نخبگان بومی خود عقب نشینی کرد ، از آنجا که وی در نفوذ به محافل درونی رژیم سامانی موفق تر عمل کرد. پس از آن ، النصافی در بخارا اقامت گزید و به یاری مبانی تأثیرگذار وی در دربار ، از جمله اشعث ، دبیر خصوصی ، بر سامانیان جوان امیر نصر دوم ب پیروز شد . احمد (301-331 / 914-943). تشویق موفقیت های خود، آل نسفی در حال حاضر شروع به موعظه آشکارا در بخارا، در حالی که گسترش دعوت نیز به سیستان (Arabicised، Sijistan) از طریق یکی از زیردست خود داعیان . داعی AL-نسفی مجددا بر مهدویت محمد بن اسماعیل در خود کتاب آل mahsul، که شامل یک آموزه کیهانی شناسی جدید نیز مبتنی بر فلسفه نئوپلاتونیک بود. به نظر می رسد که المحسول النصافی پذیرش گسترده ای را در محافل مختلف قرماتی به دست آورد و نقش مهمی در متحد کردن قرمزی های سرزمین های ایران داشت که بر خلاف قرمطیان بهرام فاقد رهبری مرکزی بودند.


جهاد سامانی در برابر قرامیتا


بخت و اقبال از داعی AL-نسفی و دعوت در خراسان و ماوراءالنهر در دوره پس از شورش سربازان ترکیه که در اتحاد با سنی بودند معکوس شد ، علما ، دولت سامانی. تحت پسر و جانشین امیر نصر دوم ، نوه اول ب. نصر (331-343 / 943-954) ، النصافی و نزدیکان وی در بخارا در سال 332/943 اعدام شدند و هم دینداران آنها به شدت مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. اکنون علمای اهل سنت دولت سامانی اکنون در حقیقت جهاد یا جنگ مقدس علیه "بدعتین" قمراتی اعلام كرده بودند . با وجود این مشکلات ، داووادر خراسان و ماوراء النهر تحت رهبری فرزند النصافی ، مسعود ، ملقب به دیقان و سپس سایر داعیان اصلی ، به ویژه ابو یعقوب ال سیجستانی زنده مانده است .

در همین حال ، ابو حاتم الرضی در طی 300-310 / 912-923 به عنوان پنجمین داعی ریی منصوب شده بود . او گسترش دعوت به Adharbayjan و دیلم، که در قرون وسطی به تعدادی از استان ها از جمله خزر daylaman، گیلان، طبرستان (مازندران) و گرگان اشاره شده است. با شروع احمد b ، ابو حاتم در تبدیل چندین حاكم محلی بخصوص موفق بود. 'علی ، فرماندار ری در طی 307-311 / 919-924. اما در پی فتح ریی توسط سامانیان سنی ، اما ابو حاتم به طبرستان رفت و در آنجا با اسفار b طرفداری کرد. شیرویه (متوفای 319/931) در برابر امامزاده محلی زیدی الدایی الصغیر. ابو حاتم به اسفار گروید و به زودی پیروان بسیاری را در طبرستان و دیگر مناطق شمال پارس به دست آورد که در آن زمان توسط این دیلی اداره می شدندامیر . ابو حاتیم همچنین ستوان ارشد اسفر را مردوویج بن نیز تغییر داد. زیار (متوفای 323/930) ، که بعداً علیه استاد خود قیام کرد و سلسله زیاریان طبرستان و گورگان را تأسیس کرد. اختلافات مشهور بین داعی ابو حاتیم و پزشک-فیلسوف ابوبکر محمد بن. بنا بر گزارش ها ، زکریا الرضی با حضور مرداویج انجام شد.

ابو حاتم ، مانند النصافی ، ظاهراً متعلق به شاخه مخالف قرماتی بود و امامت معاصر خود - عبدالله المهدی را به رسمیت نمی شناخت. در واقع ، او با ابوطاهر الجنبی ، رهبر ایالت قرمطی بهارین ، مکاتبه کرد ، و مانند دومی ، انتظار ظهور مهدی را در سال 316/928 داشت. حتی ممکن است ابو حاتیم ادعا کرده است که ستوان مهدی پنهان بوده است. به هر حال ، همانطور که تاریخ ابو هاتیم برای ظهور مهدی ثابت شد ، مرداویج در مقابل داعی قرار گرفتو جامعه او پس از آن ، ابو حاتیم به مفتلی ، حاکم محلی ، در اذربایجان پناه برد و در آن منطقه شمال غربی ایران در سال 322/934 درگذشت. درگذشت ابو حاتیم ، قرمطیان (اسماعیلیان) از جبل را بهم ریخت و سرانجام رهبری آنها به عبد الملك الكوكبی منتقل شد كه در جردكوه ، در نزدیك دامغان ، دژهای آینده نزاری اسماعیلی و یك اسحاق ساكن بودند. در ریی دومی داعی شاید با ابو یعقوب اسحاق ب مشخص شود. احمد ال سیستانی ، شاگرد داعی النصافی و جانشین خراسان.

داوا به رودبار الموت گسترش می یابد

این به دلیل موفقیت های ابو حاتم الرضی در روزنامه بود که داووا نیز به رودبار الموت یا روزلامان ، کرسی سنتی سلسله مبهم جوستانیید گسترش یافت. وهسودان ، یكی از حاكمان پیشین جوستانی ، مرزوبان حدود اواسط قرن 3/9 قلعه الموت را بنا کرده بود ، که قرار بود به دفتر مرکزی داووا و ایالت نیذری اسماعیلی تبدیل شود. جستانیان به طور سنتی حمایت تشیع از زید من'حاکمان علمای طبرستان. مهدی ب. خسرو فیروز ، معروف به سیاحشم ، که پس از مدت کوتاهی پس از 307/919 پدر خود را در الموت جانشین کرد ، نخستین جوزانیان بود که اسماعیلیان از نوع مخالف قرماتی را پذیرفتند. پس از شکست محمد بن. مشافر ، بنیانگذار سلسله قدرتمند موسافرید دیلم ، سیهوششم در سال 316/928 به همراه هم دیندار خود اسفار بن پناه برد. شیرازی اما او به زودی توسط اسفار به قتل رسید که آرزو می کرد رودبار را به سلطه خود اضافه کند. پس از Siyahchashm جستانیان آمد توسط سلسله شدید از تحت الشعاع شود Musafirids یا Sallarids، که بخش هایی از دیلم و همچنین Adharbayjan و آران حکومت بیش از.


در سال 330/941 بنیانگذار سلسله موسفری ، محمد بن. مصافر که قلعه شمیران را در طارم نگه داشته بود ، توسط پسرانش وهسودان و مرزوبان دفع شد. هر دوی این مشافریدها توسط داعیان گرویدنداز ریی ، و شواهد numismatic از سال 343 / 954-955 تأیید می کند که آنها به Qarmatism پایبند بودند و مهدیشیپ محمد بن را تصدیق کردند. اسماعیل به جای امامت خلیفه فاطمی معاصر خود - امام ، المؤزس. وهسودان ب. محمد (330-35 / 941-966) در شمیران ماند و بر طارم اداره کرد ، در حالی که برادر تأثیرگذارترش مرززن (330-346 / 941-957) به زودی ادراربیجان و آران ، و همچنین ارمنستان و سایر مناطق از خاورمیانه را فتح کرد. دربند ، و به سلطنت خود در اردبیل در شمال غربی ایران شروع به فرمانروایی بر گسترش سلطه های مشافرید کرد.

پس از رحلت از Sajids در 317/929، که به نمایندگی از عباسیان اداره می شود، Adharbayjan صحنه رقابت میان حکام محلی مستقل مختلف، از جمله Muflih، افسر سابق ساجد که به ابوحاتم رازی و کسی که پناه دادند تبدیل شده بود ممکن است یکی از گروگان داوری بوده باشد. تا سال 326/938 ، Kihariji Daysam b. ابراهیم ال کردی کنترل خود را بر اذربایجان تأسیس کرده بود. در پی وقوع پارگی بین دزام و ویزر وی ابوالقاسم علی بن. جعفر ، این دومی در 330/941 به طارم گریخت و وارد خدمت مظفریدان شد. در ابتدا خدمت ساجیدان به عنوان یک مدیر مالی ، ابو القاسم نیز مخفیانه به عنوان یک بتونی (قرمطی) داعی فعال بود.در شمال غربی ایران. وی در ترغیب هم دیندار خود ، مرززبان بن مؤثر بود. فتح محمد اذربایجان ، جایی که او پیش از این تعداد زیادی از افراد مشهور و افسران ارتش در خدمت دایزام را تبدیل کرده بود. همچنین به تحریک ابوالقاسم بود که بخش عمده ای از ارتش دایسام ، از جمله بسیاری از نوکران قرمطی ، وی را رها کردند و بیعت خود را به مرزوبان تغییر دادند. به زودی ، مرزوبان داعی ابو القاسم را به عنوان وصی خود منصوب کرد. و او در حال حاضر اجازه داده شد به موعظه دعوت آشکارا با موفقیت های زیادی را در سراسر قلمرو Musafirid. آگاه ابن حوقل ، که شاید خودش مخفی فاطمی داعی بوده استو کسی که در حدود سال 344/955 از عدربایجان بازدید کرده است ، گزارشی از وجود یک اجتماع بزرگ بتینی (قمراتی) در آنجا ارائه می دهد. بدیهی است که قارماتیسم در زمان مصافیان متأخر ، که سرانجام ناچار به بازگشت به طارم بودند ، زنده مانده است. پس از ارسال به سلجوقیان، سلسله Musafirid در نهایت توسط سرنگون شد  الموت که شمیران و دیگر قلعه های طارم به شبکه خود را از پناهگاه های کوه در رودبار گنجانیده شده است.

قرماتیسم در خراسان و ماوراء النهره

در این میان ، قرماتیسم در خراسان و ماوراء النهر در قلمرو سامانیان بعدی ادامه داشته است. این منابع اطلاعات قطعه ای درباره نویسندگان داعی را که پس از النصفی و پسرش به طور مخفیانه در سرزمین های شرقی ایران فعالیت می کنند ، حفظ کرده اند . بود وجود دارد داعیان ابوالفضل Zangurz و عتیق، و همچنین ابوالقاسم هیثم احمد بن الحسن آل جرجانی ، فیلسوف و شاعر اسماعیلی از گورگان ، و شاگردش محمد بن. سورخ النصابوری. همچنین ابو تمام ، داعی مبهم بوداز خراسان که متعلق به مکتب مخالفان النصافی بود. پل واکر در مطالعات اخیر خود نشان داده است که ابو توام ، در حقیقت ، آنچه را که ممکن است تنها نامرتب اسماعیلی در مورد فرقه های مسلمان باشد ، تولید کرده است. مهمتر از همه باید به ابو یعقوب اسحاق بن اشاره کرد. احمد ال سیستانی که رهبری داووا را در خراسان و سیستان پایگاه اصلی خود قرار داده بود. او همچنین ممکن است به جانشینی ابو حاتم الرضی ، و همچنین در عراق ، رهبری داووا را در جبل داشته باشد. یک معاصر خلیفه فاطمیان - امام المؤیز ، داعی الجیستانی با دستور صفیرید امیر سیستان به عنوان یک بدخیم اعدام شد ، خلف بن. احمد (352-393 / 963-1003) ، مدتی نگذشت که 361/971 ، تاریخ تکمیل یکی از آخرین کتابهای او بود.

ال سیستانی

یک متکلمان و فیلسوف آموخته ، داعی الجیستانی نیز یک نویسنده پرکار بود. و این عمدتا بر اساس آثار بی شمار او است که دانشمندان مدرن اکنون شروع به مطالعه یک سنت مهم الهیات فلسفی کردند که توسط داعیان سرزمین های ایران بویژه در خراسان در قرن 4/10 ساخته شده اند. این سنت یادگیری ، که در واقع نمایانگر "مکتب ایرانی" متمایز از اسماعیلیسم فلسفی بود ، بدیهی است که توسط الناصفی آغاز شده است. داعیالنصافی ، و جانشینان وی ، برای نخبگان حاکم و اقشار فرهیخته جامعه مسلمانان در خراسان نوشتند ، و این ممکن است توضیح دهد که چرا آنها کوشیدند تا الهیات خود را بر اساس اصطلاحات و مضامین فلسفی آن زمان مدرن و روشنفکرانه ، بدون آن بیان کنند. اما ذات شیعه پیام مذهبی آنها را به خطر می اندازد. این داعیان سرزمینهای ایران با ترسیم نوعی نئوپلاطونیسم که در آن زمان در میان محافل فرهیخته خراسان وجود دارد ، سیستم های پیچیده تفسیر متافیزیکی اندیشه را مورد بررسی قرار داده و به طور اصیل کلام شیعه خود را با یک سیستم هلنیزه از فلسفه نوآوری نئوپلاطونیک آمیخته می کنند. یک هستی شناسی نوافلاطونی، با عقل جهانی ( ، عقل ) و روح ( نفس) به عنوان موجودات اول و دوم که به دستور یک خدای ناشناس ایجاد شده اند ، بخش مهمی از سیستمهای آنها بود. و این آموزه جدید کیهان شناختی به تدریج کیهان شناسی اساطیری قبلی اسماعیلیان پیش از فاطمیان را کنار زد. ال سیجستانی شاید مهمترین نئوپلاطونیست شیعه زمان خود بود ، و نوشته های او نه تنها برای درک اسماعیلیسم فلسفی بلکه برای کشف چگونگی شکل گیری مضامین نئوپلاطونی در ابتدا توسط متفکران مسلمان بسیار ارزشمند است.

جالب است بدانیم که داعش پیشرو ایرانی در اوایل فاطمیون در بسیاری از موضوعات کلامی نوشتند؛ آنها همچنین بین خود اختلاف نظر داشتند و درگیر بحث و جدال طولانی درباره برخی جنبه های آموزه های خود شدند. ابوحاتم رازی، که خود را نوافلاطونی به تصویب رسید، خود را نوشت کتاب الاصلاح ( کتاب از اصلاح ) به ایده های خاصی درست در al-نسفی یافت کتاب القاعده mahsul ( کتاب از عملکرد )، در حالی که سجستانی خود نوشت کتاب النصره ( کتاب دفاع ) برای دفاع از النصافی در برابر انتقادات ابوحاتیم. پس از آن ، حمید الدین الکرمانی ، دیگری داعی آموخته شدمتعلق به همان "مكتب ايراني" اسماعيليسم فلسفي ، در كتاب البياء خود ( كتاب مراتع ) به عنوان داوري در اين مناقشه عمل كرد .

همانطور که اشاره شد ، خلیفه فاطمی -امام المعوزی (341-365 / 953-975) اولین عضو سلسله او بود که می دید دغدغه خود را با امور مربوط به دعوت فاطمی اسماعیلی در خارج از فاطمی سلطه ها ، جایی که جوامع قرماتی همچنان با شکوفا کردن داعیه های خود موفقیت های داعشی های فاطمی را تضعیف می کردند . در این ارتباط، و به منظور پیروزی در حمایت از شرق Qarmatis، المعز همچنین ایجاد روابط حسنه اعتقادی محدود با Qarmatis، از جمله حمایت بخشی از دکترین کیهانی نوافلاطونی مطرح شده توسط ایران تلاش داعیان . در نتیجه این تلاشها ، السیجیانی به ضلع فاطمیون داووا برنده شد، که از این پس شروع به حفظ کتابهای خود کرد. در همین زمان ، جوامع دگراندیش تحت رهبری یا نفوذ ال سیجیستانی نیز بیعت خود را با فاطمیون المعوزی تغییر دادند و وی را به عنوان امام حق طلب زمان شناختند. این تحولات نقطه عطفی در بخت و اقبال راکد از فاطمی دعوت سراسر خراسان، سیستان، مکران و دیگر بخش های شرقی جهان ایران است.


اسماعیلی ایالت سند 347/958


المعز نیز در سند موفق به پیروزی مهمی شد ، جایی که با تبدیل یک حاکم محلی ، یک دولت اسماعیلی در حدود سال 347/958 تأسیس شد. حاکمان این حالت، محور در مولتان ، به رسمیت شناخته suzerainty خلیفه فاطمی و خوانده خطبه به نام او و نه برای خلیفه عباسی. تعداد زیادی از هندوها در این ایالت به اسماعیلیسم گرویدند که در سال 396/1005 به طور مؤثر از بین رفت ، هنگامی که سلطان محمود غزنا حمله به مولان کرد و حاکم اسماعیلی را به عنوان شاخه ای تبدیل کرد. به زودی پس از آن ، سلطان محمود شروع به قتل عام اسماعیلیان مولتان و سایر بخش های حوزه های خود کرد و همچنین تلاش های تجدید شده اسماعیلی را برای برقراری مجدد حکومت محلی خود در سند ناامید کرد. با این حال ، اسماعیلیسم به طرز مخفیانه از آزار و اذیت غزنویان در شمال هند جان سالم به در برد ، جایی كه اسماعیلیان بعداً از سومرا حمایت كردند ، سلسله اسماعیلیان كه تقریباً به مدت سه قرن در مستقل از سیند از تتا حكومت كرد . با وجود تلاش های المعز و فاطمی دعوت، قرماتیسم برای مدتی طولانی در بخشهای خاصی از سرزمین های ایران ، بویژه روزلام ، ادربایجان ، و غرب ایران و همچنین در عراق ادامه داشت. مهمتر از همه ، المیز نتوانست حمایت از قرمطیان بهائین را بدست آورد ، که قرار بود مانع جدی برای گسترش حکومت فاطمیان به سرزمین های مرکزی و شرقی اسلام ، فراتر از سوریه و فلسطین شود.

داوای فاطمیان به طور سیستماتیک در سرزمین های ایران تحت دو جانشین بعدی المؤزع در سلسله فاطمیان ، العزیز (365-386 / 975-996) و الحکیم (386-411 / 996-1021) شدت گرفت. ) در این زمان ، فاطمیان دشواری گسترش حکومت خود بر مناطق شرقی جهان اسلام را درک کرده بودند ، و در واقع بن بست بین آن زمان و بیدیدها ، که هنوز ارباب واقعی دولت عباسی بودند ، بوجود آمده بود. با این وجود ، فاطمیان آرزوهای جهانی خود را رها نکردند ، هدف این بود که همه مسلمانان به عنوان ائمه شناخته شوند. در پی این هدف بود که فاطمیان فعالیتهای داووا را در سرزمین های ایران حفظ کردند ، بویژه تحت الحکیم که خود نیز درگیر سازمان بود.داوا و همچنین آموزش داعیان . داعش فاطمیان ، از جمله بسیاری از ایرانیان و دیگر سرزمینهای شرقی ، اکنون دستورالعملهای مفصلی را در "خانه دانش" ( دارالعلم ) ، که توسط الحکیم در بخشی از کاخ فاطمیان در 395/1005 تأسیس شده است دریافت می کنند. و سایر مؤسسات یادگیری در قاهره. در میان داعیان کمتر شناخته شده ایرانی در این دوره ممکن است از احمد بن ذکر شود. ابراهیم النصابوری که تنها رساله معروف اسماعیلی راجع به ژانر ادب الدایی در مورد داعی ایده آل و ویژگی های او نوشت .

الکرمانی

تاکنون برجسته ترین متکلمان اسماعیلی و داعی این دوره حمید الدین احمد بن بود. عبدالله الکرمانی ،که همچنین موفق ترین فیلسوف اسماعیلی در تمام دوره فاطمیان بود. همانطور که نشان او نشان می دهد ، الکرمانی احتمالاً در استان فارس کرمان متولد شده است . وی بعداً ارتباطات خود را با جامعه اسماعیلی کرمان حفظ کرد و حداقل یکی از رساله های وی را به یک داعی فرعی در جیرفت در آن استان پرداخت. با گذشت زمان ، الکرمانی علاوه بر رهبری داووا در مناطق مرکزی و غربی ایران ، معروف به "عراق-i" عجم ، به عنوان رئیس داعی عراق درآمد . از این رو عنوان افتخارآمیز حجت العراقیان، حجاج یا رئیس داعی هر دو عراق. به عنوان دانشمندترین متکلمان زمان ، الکرمانی در 405/1014 به قاهره فراخوانده شد تا به نمایندگی از فاطمیون داوا ، آموزه های افراطی که توسط بنیانگذاران جنبش و دین دروزی مطرح شده است رد کند . بعداً به عراق بازگشت و در آنجا کار اصلی خود را به نام " Rahat al'aql" ( Quietude of Intellect ) در 411/1020 تألیف کرد و پس از آن درگذشت. این امر عمدتا به دلیل تلاش های الکرمانی صورت گرفت که چندین امیر محلی با نفوذ عراق در کنار فاطمیون به پیروزی رسیدند و زمینه را برای موفقیت های بعدی داوود فاطمیان در شرق فراهم کردند.

الکرمانی ، نویسنده پرکار ، چهل رساله تهیه کرد. وی آموزه شیعه اسماعیلی در مورد امامت را در چندین اثر خود شرح داد. وی همچنین از فاطمیان در برابر حملات جدلی زیدهای پارس و دیگر مخالفان دفاع کرد. به عنوان یک فیلسوف ، الکرمانی کاملاً با فلسفه های ارسطویی و نئوپلاطونی و نیز سیستم های متافیزیکی فیلسوفان مسلمان آشنا بود ( آزادیفا) به ویژه فارابی و معاصر خود ابن سینا (ابن سینا) که پدر و برادرشان در ماوراء بنفش خود به اسماعیل گرایی گرویده بودند. در سیستم متافیزیکی الکرمانی بود که اسماعیلیسم فلسفی به اوج خود رسید ، که نشانگر ترکیب متمایز کلام شیعه ، سنت های هلنیستی و آموزه های عرفانی است. در سیستم خود ، به طور کامل در روضه العقول شرح داده شده است، الکرمانی همچنین آنچه را که ممکن است به عنوان سومین مرحله از پیشرفت کیهان شناسی اسماعیلی در دوران قرون وسطی در نظر گرفته شود ، مطرح کرد. الکرمانی در آموزه کیهانی خود ، دایره نئوپلاطونی عقل و روح را در جهان معنوی که پیشینیان وی در مکتب ایرانی اسماعیل گرایی فلسفی به تصویب رسانده بودند ، با مجموعه ای از ده عقلی جداگانه در اتخاذ جزئی از آل سیستم کیهانی ارسطویی فارابی.

سلجوقیان جایگزین Buyids 447/1055 می شوند

داوود فاطمیان همچنان در سرزمین های شرقی با موفقیت تبلیغ می شد ، حتی پس از آن که سلجوقیان متعهد سنی در 447/1055 جایگزین بیدیدهای شیعه به عنوان حاکمان مؤثر دولت عباسی شدند. در واقع ، با دهه های نخستین سلطنت خلیفه فاطمی - امام المستنسیر (427-487 / 1036-1094) ، اسماعیل گرایی فاطمی در بسیاری از مناطق جهان ایران برقرار شده بود ، جایی که جوامع قرماتی تقریباً به کلی متوقف شده بودند. . داعش فاطمیان اکنون به ویژه در عراق و مناطق مختلف ایران از جمله فارس ، اصفهان ، ری و سایر مناطق جبل فعال بودند. در خراسان و ماوراء النهره نیز داوواپس از سقوط سامانیان در 395/1005 ، هنگامی که قارقانیان و غزنویان ترک ، سلطه های سابق سامانی را بین خود تقسیم کردند ، موفق تر شدند. این امر با این واقعیت تأیید می شود که در 436/1044 بغرا خان ، حاکم پادشاهی شرقی قارقانید که بر سرزمین های دره سیر دریای میانه تأسیس شده است ، دستور قتل عام تعداد زیادی از اسماعیلیان را داده است که توسط فاطمی دا انجام شده بودند. است در سرزمین خود عمل می کنند. فاطمیون داووا نیز در مناطق غربی قارقانیان ، در بخارا ، سامارکند ، فرقانا و جاهای دیگر ماوراءالنهر فعال بود. در آنجا احمد بن. خضر ، حاکم محلی قارقانید ، در سال 488/1095 (یا در اوایل سال 482/1089) در سامراقند به اتهام تغییر و تحول به اسماعیلی اعدام شد.

موفقیت های شیراز

برجسته ترین فاطمیان داعی از زمان المستنسیر ، المعجم فی الدین الشیرازی بود. وی در حدود 390/1000 در شیراز ، در استان فارس در یک خانواده دیلمی اسماعیلی متولد شد. پدرش در محافل بیدید فارس تأثیر به دست آورد و درنهایت به نظر می رسد که او سرپرستی داوا را برعهده داشته است. آل معیا جانشین پدرش شد و در سال 429/1037 وارد خدمت بیدید ابو کلیجار مرزوبان (415-440 / 1024-1048) شد که از پایتخت خود در شیراز بر فارس و خوزستان حکومت کرد. دهه های بعدی تا سال 451/1059 در فعالیت های المیاد در زندگی نامه او کاملاً مستند است. به هر حال ، او خیلی زود خود ابو کلییار و بسیاری از درباریانش و همچنین تعداد زیادی از سربازان روزمره را در خدمت Buyids درآورد. موفقیت المؤید در فارس در مورد واکنش های متخاصم توسط خلیفه در بغداد موجب مهاجرت دائم از شیراز در 435/1043 شد. وی در سال 439/1047 وارد قاهره شد و به زودی نقش موثری را در امور ایالت فاطمیان و داوا آغاز کرد.. بعداً ، المعیاض به عنوان واسطه ای بین فاطمیان و ارسلان البصاصیری ، فرمانده نظامی ترکیه که مختصراً علت حضور فاطمیان در عراق علیه سلجوقیان بود ، نقش اساسی داشت. المیاد حمایت اساسی مادی و مالی فاطمیان را به البصاصیری تحویل داد که در سال 450/1058 موفق شد بغداد را به تصرف خود درآورد ، جایی که او ختبه را به مدت یک سال کامل به نام المستنصیر خواند در حالی که خلیفه عباسی در پایتخت خود اسیر شد. در همان سال حادثه خیز 450/1058 ، المیاد به عنوان رئیس داعی ( داعی الدوات ) ، سرپرست اداری فاطمی داووا منصوب شد سازمانی در قاهره ، پستی که وی به استثنای یک دوره کوتاه تا اندکی قبل از مرگش در 470/1078 برگزار کرد. اثر اصلی المؤید، AL Mu'ayyadiyya ، هشت جلد حاوی صد "جلسه"

و به نمایندگی از اوج اسماعیلی ، بر سخنرانی او در "جلسه حکمت" بر اساس ( مجالیس الحکمه ) برای آموزش داعیان و سایر اسماعیلیان،تحویل داده شده بود

ناصری خسرو

یکی دیگر از داعیان برجسته ایرانی زمان المستنصر ، ناصیر خسرو بود ، مسافر و شاعر مشهور زبان فارسی ، ناصر خسرو همچنین آخرین طرفدار اصلی اسماعیلیسم فلسفی در سرزمین های ایران بود. نصیر در سال 394/1004 در حوالی بلخ متولد شد ، که در آن زمان بخشی از ولسوالی مرو در خراسان بود. ناصر در جوانی ، پست های اداری را در مرو (هم اکنون در ترکمنستان) تحت غزنوویان و جانشینان سلجوقی خود نگه داشته است. با این حال ، در سن 42 سالگی ، ناصر تحرک معنوی را تجربه کرد که شاید با تبدیل او به اسماعیلیسم مرتبط باشد. به زودی پس از آن در سال 437/1045 ، وی از پست خود استعفا داد و به دلایل ظاهری سفر زیارتی به مکه به سفر طولانی سفر کرد. اما این سفر 7 ساله ، به وضوح در کتاب او شرح داده شده استصفر-نما ( سفرنامه ) ، ناصر را به پایتخت فاطمیون برد و در آنجا به سال 439/1047 رسید ، همان سال که در آن داعی المعیاء به آنجا رسیده بود. نصیر به مدت سه سال در قاهره ماند و به عنوان داعی آموزش فشرده ای گرفت . در این دوره ، او المستنصر را دید و همچنین روابط نزدیکی با المیاد برقرار کرد که قرار بود در دفتر مرکزی فاطمیون داوود مربی خود بماند و بعداً چندین شعر خود را به وی اختصاص داد. در سال 444/1052 ناصر خسرو به بلخ بازگشت (در نزدیکی مزار شریف امروز در شمال افغانستان) ، و کار خود را به عنوان داعی فاطمیون یا به گفته خود حج یا رئیس آغاز کرد.دائی خراسان. به هر حال ، وی دفتر مخفی خود را در بلخ تأسیس كرد ، از آنجا كه داووا را به نیشابور و دیگر نواحی خراسان و نیز تا طبرستان (مازندران) در شمال ایران گسترش داد. توسط 452/1060، با این حال، خصومت سنی علما که نصیر به عنوان یک مرتد (محکوم کرد ملحد ) و یک فرد بی دین (فارسی، بد الدین ) و تخریب خانه خود موظف بود داعی به فرار به دره از یومگان ، در منطقه بدخشان در پامیرس. در آنجا با دوست خود ابوالعلی علی علی بن پناه برد. الاسد ، یک امیر مستقل اسماعیلی از بدخشان. این دوره مبهم یامگان در زندگی ناصر تا زمان مرگ وی ادامه داشت ، یعنی مدتی پس از 465/1072.


فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  تهران وکیل   |   مشاور ایرانی در لندن   |   گردشگری ارم بلاگ   |   فروش تجهیزات ویپ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


دوره ای که به جرات میتونه ورق زندگیتو عوض کنه! دوره ای که به جرات میتونه ورق زندگیتو عوض کنه! مشاهده